فاطمه معتمدآریا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۳:
 
== گفتاوردها ==
* «از نظر من [[زنان ایرانی]] جزو زیباترین زنان دنیا هستند، البته با زیبایی‌های طبیعی و خدادادی خودشان. با بینی‌های استخوانی و بزرگ، با چشم‌های کشیده تیره، با لب‌های قیطانی، با پوست‌های سبزه یا گندمی، با موهای مشکی و…»
* «طبیعت چیزی به [[انسان]] می‌دهد که وقتی به میانسالی می‌رسد، می‌بیند که هیچ‌کس غیرخودش آن را ندارد و آن نگاه عمیق‌تر به جهان است، تجربه حضور در هستی است، و به دست آوردن تکامل.»
* «در میانسالی مثل باران بهاری می‌توان پر از بخشش بود و این چیزی است که در هیچ سنی غیر از میانسالی نمی‌توان تجربه‌اش کرد.»
* «مادر هشتاد و چند سالهسالهٔ من بیش از من سودای [[حیات]] دارد، از همه چیز لذت می‌برد. من هم از نسل گذشته خودم چیزهایی یادگرفته‌ام. یادگرفته‌ام از خوردن این [[چای]] لذت ببرم تا اینکه فکر کنم به جای این چای چه چیز دیگری می‌توانست باشد و نیست.»
* «مادران ما زندگی‌های سخت‌تری داشتند ولی خیلی خوش‌بخت‌تر بودند چون به آنچه داشتند، آگاه بودند و آن را می‌پذیرفتند.»
* «اینکه در بی‌چیزی کامل، احساس ثروت کنی و این رضایت در دیدگاه و نگاهت جاری باشد، خوشبختی است.»
* «در توجه به ظاهر واقعاً دچار اغراق و افراط شده‌ایم. انگار تنها امکان برای دیده شدن یک زن صورت و ظاهرش است. انگار تنها چیزی که در برقراری * «هر ارتباطی می‌توان به آن اعتماد داشت، ظاهر است. اما چهرهچهرهٔ افراد هم تا جایی قابلیت تغییر دارد.»
* «اولین موی سفیدی که در سرم درآمد، خیلی هیجان‌زده و خوشحال شدم چون می‌دیدم که تغییری دارد در من ایجاد می‌شود.»
* «به نظرم افسردگی، سرطان دورهدورهٔ ماست که در همه نسل‌ها، از کودک تا کهن‌سال این بیماری مستتر است.»
* «اگر انسان گذشته پرباری نداشته باشد، آینده سخت‌تری خواهد داشت چون مدام در حسرت چیزهایی خواهد بود که از دست داده است.»
* «من نمی‌توانم بگویم مردی که در میانسالی به فکر ازدواج با زنی جوان می‌افتد، خیلی بدتر از زن میانسالی است که نمی‌داند چگونه با تحولات جدید در زندگی‌اش کنار بیاید. هردویشان به یک اندازه ناآگاه هستند.»
* «[[خشونت]] فقط کتک زدن نیست، خشونت این است که مردی در خانه‌اش را باز کند و به زنش سلام نکند. درد کتک خوردن شاید فراموش شود اما تخریب و تحقیری که از عدم ارتباط درست در ذهن ایجاد می‌شود، می‌تواند بدترین شکل خشونت در جامعه باشد. خشونت این است که شوهری در بستر به همسرش پشت کند و بخوابد. اما کمتر به این توجه می‌شود که همین روابط کوچک چه تخریب‌های عظیمی ایجاد می‌کنند.»
* «[[زیبایی]] هم البته تعریفی گسترده و نسبی است ولی رسانه می‌کوشد آن را محدود و مطلق کند مانند اینکه چشمان رنگی زیباست، بینی سربالا و نوک‌تیز زیباست، اندامی با این مشخصات جذاب است و… رسانه‌ها تصویری به تعبیر شما، جعلی می‌سازند و آنقدر آن را تبلیغ می‌کنند تا در ذهن مخاطب این‌طور می‌نشیند که مشخصات زیبایی همان است که ساخته شده و علاقه‌مندان سینما هم به این برداشت می‌رسند که در سینمای ایران کسانی که چشمان روشن دارند، راه بازتری پیش‌رو دارند.»
* «هرچند تعاریف و دیدگاه‌های متفاوتی دربارهٔ [[زیبایی]] وجود دارد ولی زیبایی طبیعی آنقدر نیرومند است که نمی‌توان مقابله‌ای با آن داشت.»
* «می‌شود چشم‌ها را بازتر و کشیده‌تر، بینی‌ها را کوچک‌تر و باریک‌تر و لب‌ها را درشت‌تر و برجسته‌تر کرد اما این زیبایی‌های ساختگی انسان را از طبیعت وجودی خود به عنوان یک موجود زنده دور می‌کند.»
* «فکر هم می‌کنم که تمام زنان کارگر در جهان چهره‌ای خسته و بی‌طراوت ندارند. [[زیبایی]] افراد ربطی به کاری که انجام می‌دهند، ندارد و همه جا هست. آدم در میان روستاییان قشقایی، زنان چوپانی را می‌بیند که زیبایی‌های حیرت‌انگیزی دارند.»
* «این تبلیغات به سود شرکت‌های سازنده و دلالان و به ضرر مردمی است که به دنبال تقلید هستند؛ تبلیغاتی مثلاً برای چسب‌های کوچک‌کننده بینی، کرم شترمرغ یا حلزون، شهلاکننده‌های چشمان و سفیدکننده‌های دندان و… که یک درصد هم اثرگذاری ندارد ولی طفلک مردمی که آنها را باور می‌کنند.»
* «من فکر می‌کنم که فشار اقتصادی مهم‌ترین عامل همه نابسامانی‌های اجتماعی است. بیکاری و عدم توانایی‌های مالی و اقتصادی خیلی از افراد را به عدم تعادل و بی‌ثباتی و احساس ناامنی می‌کشاند و به لحاظ فکری و روحی بیمارشان می‌کند.»
* «بی‌هویتی در ظاهر و کلام خیلی‌ها وجود دارد که به نظرم نشانهنشانهٔ عدم اعتماد به نفس و الگوبرداری آن هم از نوع خیلی سطحی‌اش است. نه فقط هنرپیشه‌ها بلکه بیشتر جوانان یک‌جور حرف می‌زنندمی‌زنند، چون آن اعتماد و اعتقاد به حرفی که می‌زنند را ندارند.»
* «مردان امروز گاهی آنقدر به زنان تکیه دارند که آدم گاهی از این همه کولی دادن خسته می‌شود و می‌خواهد جا خالی دهد.»
** <small>مصاحبه نوشین طریقی-ساناز صفایی از روزنامهٔ شرق با او، چاپ ۱ مرداد ۱۳۹۰/ ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۱</small> <ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://old.sharghdaily.ir/news/90/05/01/20199.html|عنوان=میانسالی مثل باران بهاری است|تاریخ=۱ مرداد ۱۳۹۰|اثر=روزنامه شرق}}</ref>
* «برای من کارکردن با [[بچه‌ها]] اصلاً سخت نیست چون بچه‌ها خیلی خیلی باهوشند و به این دلیل که هیچ ایده‌ای از قبل در ذهنشان نیست برای این که بخواهند به واسطه بازی در یک فیلم معروف شوند یا پولدار، خیلی فرهنگی و مشخص و باقدرت می‌توان با آنها برخورد کرد و اتفاقاً بده‌بستان خیلی خوبی برقرار می‌شود. بچه‌ها حرف آدم را خیلی خوب متوجه می‌شوند و منظور را خیلی خوب دریافت می‌کنند.»<ref name="۶ مرداد ۱۳۹۴">{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/69117/عصر-دشمنی‌ها-گذشته‌،-باید-خوشبین-باشیم|عنوان=عصر دشمنی‌ها گذشته، باید خوشبین باشیم|تاریخ=۶ مرداد ۱۳۹۴|تاریخ بازدید=۱۱-۰۲-۲۰۱۷|اثر=روزنامه شرق}}</ref>
* «بی‌کاری، آدمی را منفعل و ذهن را منجمد می‌کند.»<ref name="۶ مرداد ۱۳۹۴" />
* «[[سینما]] در مواردی می‌تواند در نگاه مخاطب تغییر ایجاد کند یا مردم و مسئولان را متوجه معضل و مشکل خاصی کند اما این انتظار زیادی از سینماست که عامل تغییرات اجتماعی باشد.»<ref name="۶ مرداد ۱۳۹۴" />
* «وقتی دشمنت[[دشمن]]ت را می‌بخشی و به‌جای تخریب سازندگی می‌کنی و به‌جای انتقام‌جویی شروع می‌کنی به انتقال رؤیاهای انسانی‌ات به دشمن خودت، می‌توانی منتظر اتفاقات عجیب و حیرت‌انگیزی باشی.»<ref name="۶ مرداد ۱۳۹۴" />
* «برای من همه شخصیت‌هایی که بازی کرده‌ام، همیشه زنده هستند. وقتی می‌خواهم آنها را بازی کنم، برایشان یک گذشته و آینده‌ای دارم که این یک پرونده است پیش خودم. در نتیجه هروقت دلم بخواهد این پرونده را باز می‌کنم تا ببینم بر آنها چه گذشته.»<ref name="۶ مرداد ۱۳۹۴" />
* «ما امروز در دنیا با خیلی از کسانی که دشمن بودند هم گفت‌وگو می‌کنیم و به توافق می‌رسیم، اما برای تبلیغ یک کار فرهنگی هنوز این اتفاقات می‌افتد؟ با استناد به چه قانونی و کدام حکم قضائی این رفتارها صورت می‌گیرد؟ من بی‌خبرم. اگر من حق خودم را هم فراموش کنم، به تهیه‌کننده متعهد هستم. نمی‌دانم این چه ضرری است که تهیه‌کننده باید متحمل شود.»<ref name="۶ مرداد ۱۳۹۴" />
** <small>مصاحبهٔ عسل عباسیان از روزنامهٔ شرق با او، چاپ ۶ مرداد ۱۳۹۴/ ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۵</small><ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/69117/عصر-دشمنی‌ها-گذشته‌،-باید-خوشبین-باشیم|عنوان=عصر دشمنی‌ها گذشته، باید خوشبین باشیم|تاریخ=۶ مرداد ۱۳۹۴|اثر=روزنامه شرق}}</ref>
* «اگر بخواهیم [[داعش]] را به کشور خاصی نسبت دهیم باید پیشداوری باشد ولی داعش هم زاییده یکسری سیاستگذاری‌های جهانی است و فکر کنید داعش از کجا آمده؟ یک روز طالبان، یک روز داعش و یک روز هم اسمی دیگر. اینها همه برنامه‌ریزی شده می‌آیند.»<ref name="۵ شهریور ۱۳۹۳">{{یادکرد وب |نشانی=http://omidnameh.com/news/فاطمه-معتمد-آریادلبسته-«پاسپورت»-کشور-دیگری-نیستمداعش-هم-زاییده-یکسری-سیاستگذاری‌های-جهانی-است|عنوان=فاطمه معتمد آریا:دلبسته «پاسپورت» کشور دیگری نیستم/داعش هم زاییده یکسری سیاستگذاری‌های جهانی است|تاریخ=۵ شهریور ۱۳۹۳|تاریخ بازدید=۱۱-۰۲-۲۰۱۷|اثر=امیدنامه}}</ref>
* «اگر بخواهیم [[داعش]] را به کشور خاصی نسبت دهیم باید پیشداوری باشد ولی داعش هم زاییده یکسری سیاستگذاری‌های جهانی است و فکر کنید داعش از کجا آمده؟ یک روز طالبان، یک روز داعش و یک روز هم اسمی دیگر. اینها همه برنامه‌ریزی شده می‌آیند.»
* «'''هرچه سن می‌گذرد آدمی به جهان‌بینی دیگری می‌رسد و هرروز که تغییر می‌کند چیزی به ذهنش اضافه می‌شود و چیزی در ذهنش تغییر می‌کند'''. برای همین هم خیلی از نقش‌هایی را که تاکنون بازی کرده‌ام دلم می‌خواهد دوباره بازی کنم که ببینم الان چگونه بازی می‌کنم.»<ref name="۵ شهریور ۱۳۹۳" />
* «اعتقاد دارم که هیچ آدمی مطلق نیست و من می‌توانم وجوهی از یک قاتل را نشان دهم که همه با او همذات‌پنداری کنند. وجوهی که وجوه انسانی اوست و ممکن است حتی ذات وجودی‌اش باشد. به‌شدت به این اعتقاد دارم که هیچ آدمی بد نیست. یا بخواهم حرفم را در مورد «ننه‌دلاور» اصلاح کنم، باید بگویم همه آدم‌ها در ذاتشان انسان‌های شریفی هستند و در تربیت و رفتارهای اجتماعی‌شان و در موقعیت‌هایی که قرار می‌گیرند، تبدیل به قاتل، خائن و همه کاراکترهای بد می‌شوند.»<ref name="۵ شهریور ۱۳۹۳" />
* «دلم می‌خواهد که نقش‌های متفاوت بازی کنم، چون نشان‌دادن بخشی از بدی‌ها و پلیدی‌ها می‌تواند آدم را به طرف خوبی‌ها ببرد. ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان. اما آنقدر برای نشان‌دادن نقش منفی محدودیت وجود دارد که کمتر نقش منفی‌ای خوب نوشته شده طوری که بتوان علاقه‌مندش شد و در آن بازی کرد. بیشتر، نقش‌های کمدی، طنز و منفی را به سمت فکاهی و ابتذال می‌برند.»<ref name="۵ شهریور ۱۳۹۳" />
* «مطمئنم که از شمیرانی که محله بچگی‌ام بوده و در آن مدرسه رفته‌ام و بزرگ شده‌ام و زندگی کرده‌ام هم نمی‌توانم جابه‌جا شوم، چه رسد به اینکه بخواهم از این مملکت جابه‌جا شوم. برای همین نه پاسپورت هیچ کشور دیگری را دارم و نه دلم می‌خواهد که داشته باشم و هر بلایی هم اگر سرم بیاید حاضر نیستم یک‌قدم عقب‌تر بگذارم یا اینکه از اینجا بروم.»<ref name="۵ شهریور ۱۳۹۳" />
* «هیچ‌کس هم نمی‌تواند مرا وادار کند که کار غیرقانونی انجام دهم. من قانون درونی خودم را دارم و این حکم برایم وجود دارد که در مملکت خودم کار کنم. هیچ منعی ندارم برای کسانی که رفتند و هیچ اصراری هم ندارم که کسی بماند، این قانون من است.»<ref name="۵ شهریور ۱۳۹۳" />
* «همیشه برای تعریف مصیبت‌های جامعه با هم تعارف داریم.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵">{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/114437/پای-شرافت-حرفه‌ای‌ام-می‌ایستم|عنوان=پای شرافت حرفه‌ای‌ام می‌ایستم|تاریخ=۱۹/۱۱/۱۳۹۵|تاریخ بازدید=۱۱-۰۲-۲۰۱۷|اثر=روزنامه شرق}}</ref>
** «اگر<small>۵ بخواهیمشهریور [[داعش]]۱۳۹۳/ را۲۷ بهاوت کشور خاصی نسبت دهیم باید پیشداوری باشد ولی داعش هم زاییده یکسری سیاستگذاری‌های جهانی است و فکر کنید داعش از کجا آمده؟ یک روز طالبان، یک روز داعش و یک روز هم اسمی دیگر. اینها همه برنامه‌ریزی شده می‌آیند.»۲۰۱۴</small><ref name="۵ شهریور ۱۳۹۳">{{یادکرد وب |نشانی=http://omidnameh.com/news/فاطمه-معتمد-آریادلبسته-«پاسپورت»-کشور-دیگری-نیستمداعش-هم-زاییده-یکسری-سیاستگذاری‌های-جهانی-است|عنوان=فاطمه معتمد آریا:دلبسته «پاسپورت» کشور دیگری نیستم/داعش هم زاییده یکسری سیاستگذاری‌های جهانی است|تاریخ=۵ شهریور ۱۳۹۳|تاریخ بازدید=۱۱-۰۲-۲۰۱۷|اثر۱۳۹۳اثر=امیدنامه}}</ref>
* «جنگ در هر شرایطی سخت و غیرانسانی است.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
* «همیشه برای تعریف مصیبت‌های جامعه با هم تعارف داریم.»
* «سینماگران، هنرمندان بی‌آزاری هستند که می‌توانند به جای خشونت صلح و مهربانی و آرامش را ترویج دهند. ما آدم‌های سلامتی هستیم و شایسته این همه ممنوعیت نیستیم. هرچند که من با ممنوعیت ابتذال بسیار موافقم و دراین‌راستا من تمام‌قد پای شرافت حرفه‌ای‌ام می‌ایستم.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
* «[[جنگ]] در هر شرایطی سخت و غیرانسانی است.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
* «من از داشته‌هایم خیلی لذت می‌برم. دارایی‌هایم خیلی هم محدودند: دوستان خوب، پدر و مادر خوبی که اگرچه دیگر کنارم نیستند اما یادشان همیشه با من است، شوهر و فرزند خوب و خانواده‌ای که دوستشان دارم و شغلی که عاشقش هستم.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
* «سینماگران، هنرمندان بی‌آزاری هستند که می‌توانند به جای خشونت صلح و مهربانی و آرامش را ترویج دهند. ما آدم‌های سلامتی هستیم و شایسته این همه ممنوعیت نیستیم. هرچند که من با ممنوعیت ابتذال بسیار موافقم و دراین‌راستا من تمام‌قد پای شرافت حرفه‌ای‌ام می‌ایستم.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
* «هیچ چیزی مهم‌تر از این نیست که آدم از کاری که می‌کند لذت ببرد و شغلش را نه‌فقط دوست بدارد، که عاشق حرفه‌اش باشد.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
* «من از داشته‌هایم خیلی لذت می‌برم. دارایی‌هایم خیلی هم محدودند: دوستان خوب، پدر و مادر خوبی که اگرچه دیگر کنارم نیستند اما یادشان همیشه با من است، شوهر و فرزند خوب و خانواده‌ای که دوستشان دارم و شغلی که عاشقش هستم.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
* «هیچ چیزی مهم‌تر از این نیست که آدم از کاری که می‌کند لذت ببرد و شغلش را نه‌فقط دوست بدارد، که عاشق حرفه‌اش باشد.»<ref name="۱۹/۱۱/۱۳۹۵" />
** «همیشه<small>مصاحبهٔ برایعسل تعریفعباسیان مصیبت‌هایاز جامعهروزنامهٔ شرق با هماو، تعارفچاپ داریم.»<ref name="۱۹ بهمن ۱۳۹۵/۱۱ ۷ فوریه ۲۰۱۷</۱۳۹۵"small><ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/114437/پای-شرافت-حرفه‌ای‌ام-می‌ایستم|عنوان=پای شرافت حرفه‌ای‌ام می‌ایستم|تاریخ=۱۹/۱۱/ بهمن ۱۳۹۵|تاریخ بازدید=۱۱-۰۲-۲۰۱۷|اثر=روزنامه شرق}}</ref>
 
== منابع ==