ضربالمثلهای مازندرانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ترتیب الفبایی برقرار شد++د |
ابرابزار |
||
خط ۴:
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
| image1 = Homeless New York 2008.jpeg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 = '''آسمان
| image2 = Girl in New York.png
| alt2 = Colored dice with white background
| caption2 = '''آشی که در ظرف جا گرفته، همه انگشت میزنندش.'''. دختر جذاب، نگاهها را جذب میکند.
| image3 = Brehm's Life of animals - a complete natural history for popular home instruction and for the use of schools. Mammalia (1896) (20419785911).jpg
| alt3 = Colored dice with white background
خط ۱۸:
=== آ ===
* آبرو ره بز نارنه که ونه دم هوائه
** معادل: آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
* آبکش جری ره گنه د سولاخه
** معادل: دیگ به دیگ
* آدم پر اتتا دفعه میرنه
** معادل:مرگ یک بار شیون یک بار
* آدم وشنا تیرنگ خو ویننه
** معادل: شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه
* آخر ماسّه بشنّیه ''و یا'' ماست ره پَلی هدا
** آخر ماست را ریخت
خط ۳۹:
* آدم عجول یا چاه کفنه یا چلّو
** انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمیرسد
* '''آسمون ونه لا هسّه زمین ونه
** '''آسمون برایش لحاف است و زمین برایش
* '''آش که جا دکرد بوئه همه ور انگوس زنّنه'''
** '''آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت میزنند'''
خط ۷۹:
** خرس را روز برفی میکشند، شکار میکنند.
** انجام هرکاری تابع زمان و مکان است.
* اش تنگ تاش دکفه، شه کته ره خرنه
** خرس در صورت سختی شاید فرزند خود را هم بخورد
* اش ره باتنه ته ره خانه چپون هاکنن، برمه کرده که نوه دراغ بوهه.
** خرس را گفتند: تو را میخواهند چوپان کنند، گریه میکرد نکند دروغ باشد.
سطر ۹۴ ⟵ ۹۶:
* امساله میچکا خانه پارساله میچکا ره جیک جیک یاد بَده
** بچه گنجشک امساله میخواهد به گنجشک بزرگتر از خودش آواز خواندن یاد بدهد
* امه
** جغد ما لب نداشت.
** معادل: باس ما خار داشت؟
سطر ۱۱۷ ⟵ ۱۱۹:
* بابل گدا، آمل ره ضرره.
** حتی کمک به گدای بابلی، به ضرر اقتصاد آمل است.
* ''بابل'' نرسّی شلوار ره در نیار
** هنوز به بابل نرسیده شلوارت را بیرو نیاور!
* بابل همیشه پنیر پوس نیارنه
** همیشه اوضاع بر وفق مراد نیست
* باجا باجا ره بد دارنه زنپِر هر دِتا ره
** باجناغ از باجناغ بدش میآید و پدر زن از هر دو
سطر ۱۶۸ ⟵ ۱۷۲:
** با پای شسته روی درخت میرود ولی با پای نشسته به لحاف میرود.
** آن هنگام که لازم است، کار مناسب را انجام نمیدهد.
* بکوش اتا دفعه بخر / بدوش همیشه بخر
** اگر بکشی، فقط یک بار میخوری ولی اگر بدوشی، دائمی خواهد بود. (زجرکش کردن)
* بنه بخرده آدم دار ره وِجِنه
** آدم زمینخورده درخت را از ریشه میکند
*
** کنایه از آدم ولخرجی که توی خوشی هاش (فصل بهار) به یاد وقت سختی هاش (فصل پاییز و کار بر روی زمین کشاورزی) نیست
* بوتمی خرس کدخدائه، نَؤنِسمی خرس خی خدائه
سطر ۱۸۲ ⟵ ۱۸۸:
* بورده بَپِره بَگُوزیه!
** کنایه از این که کسی ادعای کاری را میکند اما قادر به انجام کار نیست/
* بیکار وسه یار انه / کارگر وسه کار انه
** برای بیکار یار میآید، برای کارگر کار.
* بیمار که شفائه / حکیم در راهه
** ''تقریباً فارسی است.''
* بینج په ورمز ئو خرنه
** کنار برنج علف هم آب میخورد. ''(البته در اصل ورمز حشرهای موذی در شالیزار است)''
سطر ۱۹۰ ⟵ ۲۰۰:
** استعداد دارد و امکانات نه.
===
* باغبون وره چپون تره
* باکله پج نمک سو دارنه
سطر ۲۲۱ ⟵ ۲۳۱:
* بگردسه کینگ خور دارنه هنیشته کینگ هنر دارنه
* بشتی بجر لوه بیه
* بشنوسه اسازن سوسه خرده ندونسه سوسه خرده یا جوسه خرده
== پ ==
سطر ۲۹۴ ⟵ ۳۰۴:
** تو که بگویی دسته گل، همه میگویند درست است
** خانمهایی که از شوهرانشان میخواهند احترام آنها را داشته باشند تا دیگران هم از شوهرانشان تبعیت کنند
* تی شی شال بوهه، ته آرد گوآل بوهه
** همسرت که شغال باشد، آردت در کیسهٔ پشمینه است.
سطر ۳۱۵ ⟵ ۳۲۳:
<!-- * چایی دله دار دره مهمان قد بلند ان
** روی چایی ساقه اش قرار گرفته مهمان قد بلند میآید. -->
* چپو بینج هپاچ-هپاچکور نی
** چپا (برنج کوچکتر از نیمدانه، یکچهارم دانه) را نمیتوانی پاک کنی.
** کاری که میکنی ارزش هدر رفتن وقتت را ندارد.
* چپون که دزد بوه ورگ علاجکور نی
** چوپان که دزد باشد، نمیتوانی جلوی گرگ را بگیری.
** وقتی دوستان خیانت میکنند، چه انتظاری از دشمنان است؟
سطر ۳۷۸ ⟵ ۳۸۶:
* دمّالدکت آدم پیاز جا پلا خرنه
** آدم عقبافتاده با پیاز، پلو میخورد
* ده ره خانی بزنی، ونه کدخدا ره بوینی
** میخواهی روستا را بدزدی، باید با کدخدا هماهنگ کنی
== ر ==
* راغون نداشتی، وینگوم چه کاشتی
** تو که روغن نداشتی، چرا بادمجان (که روغن زیادی برای سرخ شدن میخواهد) کاشتی؟
* رَندی بن مسئه.
** پس از
** کار از کار گذشته؛ دیر شده.
* روز وه ره دو دره؛ شو وه ره خو دره
** روز پی غذا و شب پی خواب
== ز ==
سطر ۳۹۰ ⟵ ۴۰۲:
** به زور میرود و با گریه و زاری برمیگردد
** دل شخص نمیخواهد از حالت فعلیش تکان بخورد
* زوون دره پلا ایارنه / زوون دره بلا ایارنه
** زبانی هست که پلو میآورد / زبانی هم هست که سر را به باد میدهد
== س ==
سطر ۳۹۶ ⟵ ۴۱۰:
<!-- * سگ سر او نشند ته دست گند موک زنده
** روی سگ آب نریز دستت [[زگیل]] میزند -->
* سال هفت بار کنه ادعای پادشاهی / شه سره قند نارنه بخره چایی
** سالی هفت بار ادعای پادشاهی میکند ولی در خانه قند هم ندارد.
* سازه ره گانّه سازه کتیم.
** معادل: کشمش هم دُم داره.
* سر انجیلی؛ بن تسکا
** ''ر. ک. به «دله گزنا، دیا امزنا»''
* سره که طلا دنیه، مار کرگ سالاره
** توی خونهای که خروس نباشه، مرغ سالاره
سطر ۴۰۱ ⟵ ۴۲۱:
** گازگرفتگی سگ خوب میشود؛ ولی چشم زخم انسان خوب نمیشود
* سنگینی به زمینه
** از مرگ کسی شاد نخواهیم شد چون چیزی به ما
* سنگ گِلِ بِن حیفه
** حتی سنگ هم زیر گِل باشد، حیف است.
** مرگ برای هرکسی عذاب آور است.
* سوؤآل باز بائه پلا-خرش پیاز بائه
** آدم خوشحال باشد، فرقی ندارد که چه میخورد
=== بدون ترجمه ===
* سنگ شه سنگ رج دارنه، گسفن شه دیما
* سیر نخرد تک به نکننه
* سو که خنه ره ونه اسونه ره پیته دی کننه
* سگ خور بئوتنه چو ره ونه دس داشتن
* سر ره اشکننه کشه ره اغوز کنه
* سر ره سگ کشنه دم ره بامشی
* سیر بچی / رج دچی
== ش ==
* شال شکار شونی شیر تفنگ همراه دار.
** شکار شغال
** آمادگی برای شرایط پیش بینی نشده
* شالِ بوتنه: «ته گواه کیه؟» بوته: «مه دِم»
سطر ۴۲۴ ⟵ ۴۵۱:
** شغالی که ماهی بخورد، به وسط دریا میپرد.
* شال که چشته بخرده، دریوکنار رِ چش اینگنّه.
** شغالی که چشته بخورد (
* شالِ دس، گو بتیم بسپرسی؟
** معادل: گوشت رو به گربه سپردی؟
* شال بئوت هوا وارشی نکنه
** به خواستهٔ شغال هوا بارانی نمیشود (در باور محلی عروسی شغالها در روز بارانی است)
* شاه شاخ دار بخاسته لیسک هم راه دکته ''و یا'' شاخ-به-شاخ بیّه، لِسِک هم شاخ دربیارده
** شاه خواستار حیوان شاخ دار شد حلزون هم به عنوان شاخ دار به راه افتاد
* شاه که سیره خانه چکنه زیردستون وشنائی بمیرن.
** شاه که سیر باشد میخواهد چکند که زیردستها گرسنهاند.
* شلِ ورگ روزی، راه دره.
** روزی گرگ تنبل در راه است.
* شو بی وقتی نونه جارو بزوئن فرشته ملائکه ره از شه سره بیرون کاندی
** شب بی موقع نباید جارو بزنی چون فرشته و ملائکه را از خانه خود بیرون میکنی
* شو سیو، گو سیو
** شب سیاه و گاو سیاه.
** همانگونه که گاوِ سیاه در شبِ تاریک به چشم نمیآید، دزدی در دلِ شب هم از دید بسیاری مخفی میماند بنابراین این مثل هشداری است که در این موقع ذکر میشود. (در مواقع خاص کسی متوجه عیبهایت نمیشود)
* شونس نداری کرک نونه، کرک بییه، کرچه نوونه
** شانس که نداشته باشی، مرغ نمیشود، اگر هم شد، کُرچ نمیشود.
* شه سره بسم الله اتتی سره استغفرالله
** در خانه خود میگوید بسمالله و در خانهٔ دیگری میگوید استغفرالله (خودخواهی)
* شه موس ره بـِل یخ ئو
** باسنت را در یخ فرو کن.
** از جای دیگر که عصبی هستی، بر سر دیگری تخلیه نکن.
=== بدون ترجمه ===
* شال کار بیبو کسو بخره، خی دار کوفا له دا
* شال، پوسه کلا ره گیر بیارده
* شه تن گو ره نویننه اتتی تن کک ویننه
== ع ==
سطر ۴۴۹ ⟵ ۴۸۴:
** عروس رقص بلد نیست میگوید زمین پستی و بلندی دارد و هموار نیست
** زمانی که به کار میرود که فرد مُصر بهانههای بیموردی میآورد.
== غ ==
* غنیمت نیی، غنی نووش
** معادل: ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان
== ک ==
* کار ورزا کنه، پیچا کته (بامشی، منگو) خسته
** کار را گاو نر انجام میدهد، بچه گربه خسته است.
* کارد هرچی هم تِج بائه، شه دسته ره نـَورینده
** چاقو هرچقدر هم تیز باشد، دستهٔ خودش را نمیبرد
** معادل: فامیل گوشت رو بخوره، استخونش رو نمیاندازه
* کاره مار ره پیش دکته
** کرّه از مادرش سبقت گرفته
* کاتی ره ونه پله-پله یور بوردِن
** از نردبان باید پله-پله بالا رفت
** پلههای ترقی را باید آهسته و پیوسته طی نمود
* کچیک خی وراز وونه، کچیک رو هراز وونه
**
** سرشت و استعداد افراد متفاوت است.
* کربلا من دیمه، مهر و تسبیح خَوِر ره تو دارنی؟
** ادعای دروغ نکن
* کرک هرچی پرپیشو هاکنه، خاک ره شه سر ریزنه ''و یا'' کرک که پرپشو کانده، دنیا خاک ره شه سر کانده
** مرغ هرچه بال بال بزنه، خاک عالم به سر خودش میکنه (کنایه از کار بیهوده کردن)
* کـَل کور ره شـِپـِل اینگِنده
** آدم کچل با سوت زدن، نابینا را مسخره میکند
** خودش مشکل دارد و دیگری را مسخره میکند
* کملدَکِرده ببره
** ببر پوشالی است؛ یعنی ببر مُردهای است که در پوستش کاه ریختهاند.
** این کنایه را در مورد افرادی که به ظاهر نیرومند و شجاعند ولی در باطن کمرو و ترسو هستند، به کار میبرند. (معادل پهلوان پنبه)
* کوز پشت ره چو نخانه، چه تیمجار شونه؟
** اگر لاکپشت تنش نمیخوارید، به شالیزار نمیرفت.
** به جایی نرو که فقط اسباب مشکلاتت شود.
* کیر نقدلی ونه کمر وجه بیه قلی
** کنایه از آدمیه که خودش باعث نابودیش میشه
== گ ==
<!-- * گرم تندیر سره دپوشی ته وشته حادثه پیش آنه
** سر تنور گرم را بپوشانی برای تو حادثه پیش میآید.
* گالش نئونه مه تلم دو ترشه
** دوغفروش نمیگوید دوغم ترش است. (معادل عطر آنست که ببوید)
* گالش که گودوش نییه، گنه جاله لو وله
** کسی که توانایی ندارد، بهانه میآورد
* گپ، گپ یارنه و میاه، ابر.
** صحبت کردن هرچه رود بیشتر میشود؛ همچنان که ابر هرچه بگذرد بیشتر میشود.
** در موقع صحبت از بحثی به بحث دیگر شاخه به شاخه پریده میشود.
* گت آغوز بیدله هسته.
** کنایه از فردی با ظاهر برومند و باطن بیعرضه
* گتِ موس، گتِ شلوار خانه
** باسن بزرگ نیازمند شلوار بزرگ است
سطر ۴۸۹ ⟵ ۵۳۷:
** گدا خر خرید
** کنایه از کسی که داشتههایش را به رخ دیگران میکشد.
* گسفن هرچی لاغر بوشه، شه می سر خسنه
** گوسفند هرقدر هم که لاغر باشد، روی پشم خودش میخوابد.
** این مثل را در مورد افرادی میزنند که با فقرشان میسازند و دست نیاز پیش دیگران دراز نمیکنند.
* گو ره پوس هاکرده دم ره سر بیهشته
** گاو را دُم پوست کرده
* گوزنگو گیکش خانه
** شخص پر افاده برای کار کوچکش عمله طلب میکند.
* گناه وَگ دانّهُ و کَوِز.
** فقط قورباغه و لاک پشت گناه دارند. (مظلومند)
** به عنوان پاسخ منفی به «فلانی گناه داره» گفته میشه.
== م ==
* ماهی دِریو دله، جفتی چنِ؟
** ماهی در دریا جفتی چند؟ (در توصیف برخی معاملات میآید).
** اگر کسی بخواهد جنسی را ندیده بخرد یا به کسی بفر وشد، طرف، این مثل را به کار میبرد که: چگونه میشود ماهی صید نشده را قیمت گذاشت؟
* مَگِر مکه مِلکه؟
** مگر سرزمین مکّه است؟
** جا برای استفاده زیاد است و نباید همان جایی که دیگری برگزیده را اشغال کنی
* ملّا ماست بخارده
** شیخ ماست خورد
سطر ۵۱۴ ⟵ ۵۶۰:
* ملّا ره مِفت گیر بیارده، بامشیکاته وسّه دعا کانده
** شیخ رو مفت گیر بیاورد، برای بچهها گربهها هم تقاضای دعا میکند
** در صورت رایگان کردن چیزی، از آن
* ملّا موس واری صافه
** مانند ماتحت شیخ تمیز است
* موقع کار، حسن براره؛ موقع مِزد، حسن دزده
** سوءاستفاده از دیگران
* مهمون، اول شو طلا، دوم شو نقره، سوم شو مرس، چهارم شو خرس
** مهمان در اول شب مانند طلا عزیز است، در شب دوم مانند نقره گرامی، در شب سوم مانند مس کم بها و در شب چهارم مانند خرس پرزحمت است.
== ن ==
* نا کاشنه، نا مِردال کانده.
** تکلیف دیگران را مشخص نکرده و آنها را دو دل میگذارد
*
** یک کلمه میگوید نمیتوانم و جانش راحت است
* ''[فلانی]'' نر و ما نکانده.
** برای ''فلانی'' نر و ماده فرقی ندارد. ''(در اشاره به داستانی است)''
* نه در سر کلای و نه در پای کش / در عقب درم خایای بنفش
** ''فارسی است'': کنایه از فلاکت و بیچیزی و در عین حال بی خیالی گوینده است
<!-- * نمک ره نشند بنه به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا هسته
** نمک را زمین نریز به خاطر این که آب چشم حضرت زهرا است -->
== و ==
* وَچه ره باوّی بلاره، تـَب زنده ته کِلا ره
** با بچهها شوحی کنی، ظرفیت نداشته و پررویی میکنند
* وَچه ره مِلّا هاکن، شه جانِ بِلا هاکن.
** بچه را باسواد کنی، بلای جانت میشود
** اگر بچه را به مدرسه ببری و باسواد شود، روزی اشکالات تو را به رُخت میکشد.
* وچه عزیزه، ادب عزیزته
** بچهٔ هرکسی برایش عزیز است ولی ادبش مهمترست
* ورگ دکته صد تا ره، بورده مه اتا ره
** گرگ در میان صدها رأس افتاد و فقط یک دام مرا برد.
** کنایه از بدشانسی.
* ورزا کش بزا چکه بپاته
** کنایه از فامیل (خیلی) دور. ورزا همان گاو نر است.
* وَشنا ره خورش نِوَنه خوره بالش نِوَنه
** آدم گرسنه اهمیتی به خورشت غذا نمیدهد آدم خواب آلود بهانه بالشت نمیگیرد.
سطر ۵۳۹ ⟵ ۵۹۸:
* وشنا کرک شو دون خو وینه
** مرغ گرسنه شب خواب غذا را میبیند.
* وک کـَوِز ره کول هایته.
** قورباغه لاکپشت را به دوش گرفته.
سطر ۵۵۹ ⟵ ۶۰۶:
== ه ==
* هچکی ناته یاقوب؛ ته کتار ره.
** هرچه کردم،
* هر کی زرده ریشه ته خیشه؟
** معادل با: هر کی ریش داره، بابائه؟
سطر ۵۶۷ ⟵ ۶۱۴:
== منابع ==
* [http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-38-14/2008-09-15-09-40-44/169-2009-02-02-13-40-03.html پارپیرار]
* ''ضربالمثل (زبانزدها) و کنایههای مازندران''، که تعدادی از پژوهشگران.
* ''پیر بئوته مثال''، که استاد بزرگوارآقای قوام الدین بینایی [http://www.sejro.ir/cat-1.aspx]
[[رده:ضربالمثلها|مازندرانی]]
|