ضربالمثلهای مازندرانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ترتیب الفبایی برقرار شد++خ چ ج |
ترتیب الفبایی برقرار شد++د |
||
خط ۳۶۳:
* در ره زِنی، دیوار گوش هاکنه ''و یا'' در ره گانی، دیفار بشنوئه
** به در میگویی تا دیوار بشنود
* دله گزنا، دیا امزنا ''و یا'' بریم اسپنا، دله گزنا▼
** از درون مانند گزنه خشن و از بیرون همچون گشنیز لطیف. کنایه از ظاهر و باطن افراد▼
* دریویِ ئو تا ونه ساخ نوونه.
** آب
** معادل: دلش دریاست.
* دِ زندار مردی ونه مسجد بخاسه.
** مردی که دو زن دارد، نهایتاً در مسجد باید بخوابد.
* دست که نمک ندارنه بل ساتور بن.
** دست که نمک ندارد باید آنرا زیر ساتور گذاشت.
* دست دسه گندنه، دوتادست دیم شورنه.
** کمک گرفتن ازچندنفر، باعث پیشروی
* دس به خر نرسنه ونه پالون ره تپ تپ دِنه
** دلش نمیآید خر خود را بزند، هِی زین خر را میزند.
▲* دله گزنا، دیا امزنا ''و یا'' بریم اسپنا، دله گزنا
▲** از درون مانند گزنه خشن و از بیرون همچون گشنیز لطیف. کنایه از ظاهر و باطن افراد
* دمّالدکت آدم پیاز جا پلا خرنه
** آدم عقبافتاده با پیاز، پلو میخورد
* ده ره خانی بزنی، ونه کدخدا ره بوینی
** میخواهی روستا را بدزدی، باید با کدخدا هماهنگ کنی
== ر ==
|