محمد قائد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰:
* «هر مملكتي براي اينكه به جايي برسد بايد سنگ زيرين آسيا داشته باشد، يعني جمعي آدم پاكيزۀ باشعور و عاري از روحيۀ ”پولو بردار فرار كن“ و ”دزد ِ نگرفته پادشاه است“، و صاحب فرهنگي درست و حسابي كه براي مردم الگو باشد، تا سنگ بالايي كه عبارت از خواست هاي متغير ملت است بتواند بچرخد (بله، بله، مي دانم كه از نظر نزاكت اجتماعي بايد گفت ملت اسّ و اساس است و طبقۀ حاكمْ نوكر ِ گوش به فرمانش). در سرزميني كه ايران خوانده مي شود در چهارده قرن گذشته نه مغلوبان (كه همچنان فكر میكنند بدبخت شدهاند) در ته قـلب باور داشتهاند پروردگار به عربها عنايتي خاص مبذول فرموده، و نه فاتحان (كه بيش از هر چيز به چپـو فكر میكنند) پنج دقيقه هم باور كردهاند كه اين گبرها مسلمان شده باشند.»<ref>http://mghaed.com/interviews/imponderable_future.htm/</ref>
* «اگر منش فرد سرنوشت او باشد، پس منش جامعه هم تقديرش است. منش جامعه يعنی خصلتهای غالب آن كه ممكن است در تكتك آحادش وجود نداشته باشد، يا به آن درجه وجود نداشته باشد.»<ref>http://mghaed.com/essays/observation/4+1_horsemen_of_apocalypse.htm/</ref>
* «در فاصلۀ بين خدا و شيطان، بينهايت نوع آدم وجود دارد.»<ref>http://mghaed.com/interviews/imponderable_future.htm/</ref>
== منابع ==
|