محمد محیط طباطبایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاح ارقام
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
[[w:سید|سید]] '''[[w:محمد محیط طباطبایی|محمد بن ابراهیم محیط طباطبایی]]''' با تخلُّص ''محیط'' ([[w:۱۶ ژوئن|۱۶ ژوئن]] [[w:۱۹۰۱ (میلادی)|۱۹۰۱]]، [[w:زواره|زواره]] - [[w:۱۸ اوت|۱۸ اوت]] [[w:۱۹۹۲ (میلادی)|۱۹۹۲]]) روزنامه‌نگار، آموزگار، ادیب، مقاله‌نویس، رایزن فرهنگی، پژوهشگر، مؤلف و شاعر ایرانی بود.<ref name="سخنوران نامی معاصر ایران">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=برقعی|نام= محمدباقر|پیوند نویسنده=w:سید محمدباقر برقعی|عنوان =سخنوران نامی معاصر ایران|جلد =چهارم|سال =چاپ ۱۳۷۳|ناشر=نشر خرم|شابک =۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴| صفحه =ص۳۱۹۸}}</ref>
'''[[w:محیط طباطبائی|سید محمد محیط طباطبائی]]''' (۱۲۸۱ هجری شمسی) معروف به محیط طباطبائی، پژوهش‌گر، مورخ و ادیب برجسته معاصر ایران.
 
== شعر ==
محیط طباطبائی شعر هم می سرود و از او دیوان شعری شامل چندین هزار بیت درباره اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران حیاتش باقی مانده‌است.
نمونه‌ی شعری از محیط طباطبائی:
 
== گفتاوردها ==
<center>'''سخن خاموش'''</center>
{{شعر}}
{{ب|آن‌چنان از یاد بردم آشیان خویش را|کز نگاه غیر می‌گیرم نشان خویش را}}
{{ب|شعله‌یشعلهٔ شمع حیاتم سوخت تا خاموش شد|بس که خود دادم به خاموشی زبان خویش را}}
{{ب|دست درکار جدال مغز و قلب خود شدم|بر هلاک جسم و جان بستم میان خویش را}}
{{ب|در وجودم نیست دیگر طاقت صبر و سلوک|آزمودم بـارهابارها تاب و توان خویش را}}
{{ب|آن‌چنان وامانده از راهم که نتوانم شنود|صبحدم بانک درای کاروان خویش را}}
{{ب|مرغ حق خاموش شد از ذکر حق وقتی که دید|بر پر و بال زَغَن، سوهان جان خویش را}}
{{ب|مهره تا برجای مروارید غلطان عرضه گشت|در کف دریا صـدفصدف گم کرده کان خویش را}}
{{ب|سهمگین بادی وزید از جانب البرز کوه|همچو دیو از کف رهاکرده عنان خویش را}}
{{ب|لرزه بر اندام کوه افکند و آتش برفشـاندبرفشاند|در تف آن سوختم مرغ روان خویش را}}
{{ب|تا نسوزد بوم ایرانشهر در آتش‌فشان|بر سر تفتان فروبستم دهان خویش را}}
{{ب|جفت سوداگر در این سودا نجستم سود خویش|بل به ســودسود دیگران دیدم زیان خویش را}}
{{ب|اعتماد خلق را یکباره از کف داده‌اند|هـرهر کسی از دیگری خواهد ضِمان خویش را}}
{{ب|قوتِ جانِ آدم دانا بــهبه خــونخون آغشتـهآغشته بین|چون به خوناب جگر پرورده نان خویش را}}
{{ب|ازمحیط این قصه را بشنو! که افشا می‌کند|با زبان بی‌زبانی داستان خـویشخویش را}}
{{پایان شعر}}
 
== دربارهدربارهٔ وی ==
 
* [[w:عبدالحسین زرین کوب|عبدالحسین زرین کوب]]:
 
«استاد «محیط طباطبائی» خود، تاریخ زنده و پویای یک قرن بود. تاریخ یکی دو قرن قبل از خود را نیز با مطالعه‌یمطالعهٔ مستمر، با کنجکاوی و موشکافی، از آنِ «خود» کرده بود. در آنچه به تاریخ و ادبیات قرن‌های اخیر ایران مربوط می‌شد قول او راهگشا بود.»
 
* [[ابوالقاسم انجوی شیرازی|انجوی شیرازی]]:
 
«استاد محیط طباطبائی در این پنجاه سالی که من شاهد بوده‌ام، می‌توانم گواهی بدهم که روزی از او نگذشته مگر این‌که یک کتاب تازه را جستجو کرده باشد. هرگاه می‌خواستیم او را پیدا کنیم یا در کتابخانه‌یکتابخانهٔ ملی «ملک» بود یا در کتابخانه‌یکتابخانهٔ دیگر شهر. می‌رفت تا آخرین نسخه‌های خطی را که خریده‌اند و تازه به کتابخانه رسیده، ببیند و مطالعه کند. درکتابخانه‌های شهر هم معمولاً با بزرگان دیگری چون مرحوم «ملک‌الشعرای بهار»، «رشید یاسمی»، «احمد بهمنیار» و استاد «همایی» می‌نشست و صحبت می‌کرد.
این آسان نیست که یک نفر بیش از هفتاد سال غرق در مطالعه و تحقیق باشد.
استاد «محیط» بیش از هزار رساله و مقاله‌یمقالهٔ علمی، ادبی، انتقادی و تحقیقی دارد.
در ده‌ها کنفرانس و سمینار و کنگره‌یکنگرهٔ علمی و تحقیقی، در خارج و داخل شرکت کرده بود. انتشار مقالات تحقیقی او در مجله‌یمجلهٔ «ارمغان»، «مهر» و «تعلیم و تربیت»، استاد محیط را، پژوهشگری پُرمایه، جامع و شایسته‌یشایستهٔ نام خویش نشان داد.»
* [[w:عباس زریاب خوئی|عباس زریاب خوئی]] :
 
«من با مرحوم «محیط طباطبائی» در سال ۱۳۲۵ خورشیدی، سالی که به کتابخانه‌یکتابخانهٔ مجلس شورای ملی راه یافتم، آشنا شدم. این آشنایی ما از نزدیک صورت گرفته بود اما مدت‌ها بود که او را دورادور، از راه مقالات متعدد ادبی و تاریخیش می‌شناختم. محیط کتابخانه‌یکتابخانهٔ مجلس شورای ملی در آن زمان، محیطی معنوی و باصفا بود.
* [[w:عباس زریاب خوئی|عباس زریاب خوئی]] :
اتاق کارمندان کتابخانه که اتاقی وسیع بود مستقیماً به اتاق یا سالن زیبا و باشکوه مطالعه مربوط می‌شد. مراجعه‌کنندگان عادی به سالن مطالعه می‌رفتند و برگه‌های کتاب‌های چاپی را بررسی می‌کردند و کتاب درخواستی خود را از کتابداران می‌خواستند اما مراجعه‌کنندگانی که افراد دانشمند و برجسته‌یبرجستهٔ کشور بودند در اتاق کارمندان می‌نشستند و از ایشان با چایی و گاهی قلیان پذیرایی می‌شد. این افراد بیشتر برای کتاب‌های خطی نفیس به کتابخانه می‌آمدند.
 
آقایان «فروزانفر»، «جلال همائی»، «ذبیح‌ذبیح بهروز»، «پورداود»، «محیط طباطبائی» و «اقبال آشتیانی» از مراجعه‌کنندگان دائمی کتابخانه بودند. در این میان «محیط طباطبائی»، «ذبیح بهروز» و «همائی» بیشتر از دیگران مراجعه می‌کردند. در آنجا بحث‌های مهمی در باب ادب و فرهنگ وتاریخ درمی‌گرفت که برای مبتدیانی مانند من بسیار مفید بود.
«من با مرحوم «محیط طباطبائی» در سال ۱۳۲۵ خورشیدی، سالی که به کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی راه یافتم، آشنا شدم. این آشنایی ما از نزدیک صورت گرفته بود اما مدت‌ها بود که او را دورادور، از راه مقالات متعدد ادبی و تاریخیش می‌شناختم. محیط کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی در آن زمان، محیطی معنوی و باصفا بود.
اتاق کارمندان کتابخانه که اتاقی وسیع بود مستقیماً به اتاق یا سالن زیبا و باشکوه مطالعه مربوط می‌شد. مراجعه‌کنندگان عادی به سالن مطالعه می‌رفتند و برگه‌های کتاب‌های چاپی را بررسی می‌کردند و کتاب درخواستی خود را از کتابداران می‌خواستند اما مراجعه‌کنندگانی که افراد دانشمند و برجسته‌ی کشور بودند در اتاق کارمندان می‌نشستند و از ایشان با چایی و گاهی قلیان پذیرایی می‌شد.این افراد بیشتر برای کتاب‌های خطی نفیس به کتابخانه می‌آمدند.
 
حافظه‌یحافظهٔ نیرومند او مخزنی بود آکنده از معلومات و اطلاعات بسیار وسیع و گرانبها در تاریخ، ادب و فرهنگ ایران و اقوام مجاور. اطلاعات او در مورد تاریخ قاجار و نیز رویدادهای زمان معاصر، شرح حال رجال سیاسی و ادبی، سوابق اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آنان بسیار چشمگیر بود. این‌گونه اطلاعات در باره‌یبارهٔ رجال معاصر و قریب به زمان ما در آن دوران، در کمتر کتاب یا مجموعه‌ای دیده می‌شد و یا اصلاً دیده نمی‌شد. جوانانی مانند ما، رجال زمان خود را به‌درستی نمی‌شناختند.»
آقایان «فروزانفر»، «جلال همائی»، «ذبیح‌ بهروز»، «پورداود»، «محیط طباطبائی» و «اقبال آشتیانی» از مراجعه‌کنندگان دائمی کتابخانه بودند. در این میان «محیط طباطبائی»، «ذبیح بهروز» و «همائی» بیشتر از دیگران مراجعه می‌کردند. در آنجا بحث‌های مهمی در باب ادب و فرهنگ وتاریخ درمی‌گرفت که برای مبتدیانی مانند من بسیار مفید بود.
* [[w:حبیب یغمایی|حبیب یغمایی]] شاعر و محقق معاصر دربارهدربارهٔ وی این شعر را سروده است:
 
حافظه‌ی نیرومند او مخزنی بود آکنده از معلومات و اطلاعات بسیار وسیع و گرانبها در تاریخ، ادب و فرهنگ ایران و اقوام مجاور. اطلاعات او در مورد تاریخ قاجار و نیز رویدادهای زمان معاصر، شرح حال رجال سیاسی و ادبی، سوابق اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آنان بسیار چشمگیر بود. این‌گونه اطلاعات در باره‌ی رجال معاصر و قریب به زمان ما در آن دوران، در کمتر کتاب یا مجموعه‌ای دیده می‌شد و یا اصلاً دیده نمی‌شد. جوانانی مانند ما، رجال زمان خود را به‌درستی نمی‌شناختند.»
 
* [[w:حبیب یغمایی|حبیب یغمایی]] شاعر و محقق معاصر درباره وی این شعر را سروده است:
 
{{شعر}}
{{ب|ای مهر سپهر سخن سرائی|استاد محیط طباطبائی}}
{{ب|در مجمع یاران توئی نشانه|از نیک نهادی و نیک رائی... رائی…}}
{{ب|هر مشکل علمی که عرضه دارند |بالطف نمائی گره گشائی}}
{{ب|علم و ادب فارسی به گیتی|گستردی از آن فرش بوریائی}}
{{ب|بر نام تو باید زدن در این عصر |در علم و ادب نوبت کیائی...کیائی…}}
{{ب|چون نام نکو جاودان بپاید|با نام نکو جاودان بپائی...بپائی…}}
{{پایان شعر}}
* [[w:احمد اقتداری|احمد اقتداری]] :
 
«استاد محیط ،محیط، محیط فضل و آداب است و در جمع استادان شمع اصحاب ،اصحاب، اما گذشته از جلالت قدر و علو مرتبت علمی و پختگی ووسعت اطلاعاطلاع، ،امروزهامروزه به حق استاد همه ادب پروران ایران است...است… وجود گرامیش کم نظیرکم‌نظیر است و در کشاکس دوران چون سنگ آسیاآسیا، ،قدیمقدیم و قویم ودر پاسداری از ادب فارسی و فرهنگ ایرانی پابرجا و استوار مانده است.»
* [[w:احمد اقتداری|احمد اقتداری]] :
* [[w:عبدالعلی کارنگ|عبدالعلی کارنگ]] :
 
«از سال ۱۳۲۰ هجری شمسی به بعد مقالات و رساله هایرساله‌های زیادی از استاد خواندم. .همه محکممحکم، ،مستدل، مستدل ،شیرینشیرین و دلنشین ،دلنشین، تا حدی که رسیدن به سعادت زیارت استاد جزو آمال و آرزو هایمآرزوهایم گردید. در سال ۱۳۳۸ همراه جناب دکتر محمدجوادمشکور ...به زیارت استاد نائل شدم. مردی دیدم شادابشاداب، ،خونگرمخونگرم، ،متواضع، متواضع ، پر ،پر، وخیلی جامع تر از آنچه من می توانستممی‌توانستم تصورش را بکنم...بکنم…»
«استاد محیط ، محیط فضل و آداب است و در جمع استادان شمع اصحاب ، اما گذشته از جلالت قدر و علو مرتبت علمی و پختگی ووسعت اطلاع ،امروزه به حق استاد همه ادب پروران ایران است...وجود گرامیش کم نظیر است و در کشاکس دوران چون سنگ آسیا ،قدیم و قویم ودر پاسداری از ادب فارسی و فرهنگ ایرانی پابرجا و استوار مانده است.»
* [[w:سیدمحمد رضا جلالی نائینی|سیدمحمد رضا جلالی نائینی]] :
 
«محیط طباطبائی خود معلم و استاد خویش است...است… عمر را به مطالعه و تحقیق گذرانده و از پرتو استعداد سرشار و حافظه تند و قوی و ممارست در فراگیری علم و ادبادب، ،بهبه حق یکی از شخصیت هایشخصیت‌های برجسته فرهنگی عصر حاضر محسوب می گرددمی‌گردد. در علم تاریخ و جغرافیا و انساب سر آمد دانایان همهم‌زمان زمانخود خوداست… است...او زبان هایزبان‌های فرانسه و انگلیسی و عربی را آموخته است و کتب مورد نظر را به زبان هایزبان‌های مذکور مطالعه کرده و در نتیجه دامنه اطلاعاتش وسعت پیدا کرده است. محیط مظهر زحمتکشی و قناعت و پشتکاردر مطالعه و تحقیق بشمار می رودمی‌رود ووجودش نشان دهنده این حقیقت است که با داشتن استعداد سرشار و پشتکار و عشق به فراگیری علم و دانشدانش، ،هرهر فردی همچون محیط طباطبائی می تواندمی‌تواند درجات علمی و ادبی را بی آنکه دانشگاه و مدرسه ببیند طی کند و عالم برجسته و کم طراز زمان خود شود...شود… در کنگره های بینکنگره‌های المللیبین‌المللی از جمله سی ویکمین کنگره خاورشناسان منعقد در پاریس و ده هاده‌ها کنگره داخلی و خارجی شرکت فرموده و از علم و اطلاع و دانش او اعضای کنگره مستفید و مستفیض شده اندشده‌اند. از آثار مکتوب محیط طباطبائی تا کنون (سال ۱۳۵۶) پانصد خطابه و ۱۶۰۰ مقاله که نوعانوعاً تحقیقی می باشدمی‌باشد به چاپ رسیده است...است…»
* [[w:عبدالعلی کارنگ|عبدالعلی کارنگ]] :
 
«از سال ۱۳۲۰ هجری شمسی به بعد مقالات و رساله های زیادی از استاد خواندم .همه محکم ، مستدل ،شیرین و دلنشین ، تا حدی که رسیدن به سعادت زیارت استاد جزو آمال و آرزو هایم گردید.در سال ۱۳۳۸ همراه جناب دکتر محمدجوادمشکور ...به زیارت استاد نائل شدم.مردی دیدم شاداب ،خونگرم ، متواضع ، پر ، وخیلی جامع تر از آنچه من می توانستم تصورش را بکنم...»
 
* [[w:سیدمحمد رضا جلالی نائینی|سیدمحمد رضا جلالی نائینی]] :
 
«محیط طباطبائی خود معلم و استاد خویش است...عمر را به مطالعه و تحقیق گذرانده و از پرتو استعداد سرشار و حافظه تند و قوی و ممارست در فراگیری علم و ادب ،به حق یکی از شخصیت های برجسته فرهنگی عصر حاضر محسوب می گردد. در علم تاریخ و جغرافیا و انساب سر آمد دانایان هم زمان خود است...او زبان های فرانسه و انگلیسی و عربی را آموخته است و کتب مورد نظر را به زبان های مذکور مطالعه کرده و در نتیجه دامنه اطلاعاتش وسعت پیدا کرده است.محیط مظهر زحمتکشی و قناعت و پشتکاردر مطالعه و تحقیق بشمار می رود ووجودش نشان دهنده این حقیقت است که با داشتن استعداد سرشار و پشتکار و عشق به فراگیری علم و دانش ،هر فردی همچون محیط طباطبائی می تواند درجات علمی و ادبی را بی آنکه دانشگاه و مدرسه ببیند طی کند و عالم برجسته و کم طراز زمان خود شود...در کنگره های بین المللی از جمله سی ویکمین کنگره خاورشناسان منعقد در پاریس و ده ها کنگره داخلی و خارجی شرکت فرموده و از علم و اطلاع و دانش او اعضای کنگره مستفید و مستفیض شده اند.از آثار مکتوب محیط طباطبائی تا کنون(سال ۱۳۵۶) پانصد خطابه و ۱۶۰۰ مقاله که نوعا تحقیقی می باشد به چاپ رسیده است...»
 
== منابع ==
سطر ۷۳ ⟵ ۶۳:
{{ویکی‌پدیا}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:طباطبایی، محمد}}
 
[[رده:نویسندگان ایرانی]]
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:اهالی اردستان]]
[[رده:نویسندگان ایرانی]]
[[رده:پژوهشگران ایرانی]]
[[رده:تاریخ‌نگاران ایرانی]]