آلبرت اینشتین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
احسان آشنا (بحث | مشارکتها) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۳:
== دارای منبع ==
* من یک شخص
* ایده یک خدای شخصی برای من
* «همه دینها، هنرها و علمها شاخههای یک درختاند.»<ref>http://www.goodreads.com/quotes/33738-all-religions-arts-and-sciences-are-branches-of-the-same</ref>
* «خشم فقط در آغوشِ احمقها جای میگیرد.»<ref>http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/a/alberteins112021.html</ref>
* «زیباترین تجربهای که میتوانیم داشته باشیم، [[w:en:Mystical experience|تجربهٔ باطنی]] <small>[عرفانی]</small> است؛ این [[w:en:Emoticon|هیجانی]] بنیادین است که گهوارهٔ هنر راستین و علم راستین برپایهٔ آن میچرخد.»
** در ''The World As I See It''
* «قوانین ریاضیات در آنجایی که به واقعیت وابسته است، قطعی نیستند؛ آنگاه قطعی انگاشته میشوند که به واقعیت وابسته نشود.»<ref>http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/a/alberteins102390.html</ref>
خط ۱۴:
* «ما همه در برابر خداوند به طور یکسان عاقل هستیم، و به طور یکسان نادان.»<ref>http://www.nikend.com/quote/view/1613</ref>
* «خدا به مشکلات ریاضیات ما اهمیت نمیدهد، او به طور عملی انتگرال میگیرد.»<ref>http://todayinsci.com/E/Einstein_Albert/EinsteinAlbert-IntegratesEmpiricallyQuote500px.htm</ref>
* «من آن قدر هنرمند هستم که در خیالم آزادانه ترسیم کنم. خیال مهم تر از دانش است. دانش محدود است اما خیال همهٔ دنیا را دربرمیگیرد.».<ref>http://www.goodreads.com/quotes/2177-i-am-enough-of-an-artist-to-draw-freely-upon</ref>
* «اگر A برابر با موفقیّتی در زندگی باشد، A=X+Y+Z فرمولی میشود که A در آن کار است، X پویایی و Z میشود دهانت را بستن!»
* «این دیگر چه معمایی است که هیچکس مرا درک نمیکند ولی همگان مرا میپذیرند.»
** ''مصاحبه با «New York Times» - در سال ۱۹۴۲''
خط ۴۴:
* «من نمیتوانم خدایی را تصور کنم که مخلوقات خود را پاداش یا کیفر میدهد و اهدافش طبق مقاصد ما انسانها شکل گرفته است. خدایی که بطور خلاصه انعکاسی از ضعف و ناتوانی ما انسانهاست. من هم چنین نمیتوانم باور کنم که انسان میتواند پس از مرگ، ورای جسم مادیاش زنده بماند، هر چند که روحهای ناتوان به دلیل ترس و جهل چنین افکاری را با خود حمل کنند.»
** ''نقل قول در تمدن و سیاست اروپا از ۱۸۱۵ (۱۹۳۸) نوشته اریک اکورن، ص. ۷۲۳. در آگاهی درگذشت نیویورک تایمز (۱۹ أوریل، ۱۹۵۵)''
* ولی فراموش نشود که در این بین، عدهٔ قلیلی از افراد و اجتماعات یافت میشوند که یک معنای واقعی از وجود خدا را در ماورای اوهام دریافتهاند که واقعاً دارای خصایص و مشخصات بسیار عالی و تفکرات عمیق و معقول بوده، و به هیچ وجه قابل قیاس با عقیده عموم نیست. اما یک عقیده و مذهب ثالث بدون استثناء در بین همه وجود دارد، گر چه با شکل خالص و یک دست، در هیچکدام یافت نمیشود. من آن را احساس مذهبیِ آفرینشِ وجود میدانم. بسیار مشکل است که این احساس را برای کسی که کاملاً فاقد آن است، توضیح دهم. به خصوص که در اینجا دیگر از آن خدایی که به اشکال مختلف تظاهر میکند، بحثی نیست. در این مذهب، فرد کوچکیِ آمال و هدفهای بشر و عظمت و جلالی که در ماورای امور و پدیدهها در طبیعت و افکار تظاهر مینماید، حس میکند. او وجود خود را یک نوع زندان میپندارد، چنانکه میخواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستی را یکباره بعنوان یک حقیقت واحد دریابد. ابتدایِ این مذهب و آثارِ شروع آن، به اوایل شروع تمدن بشری میرسد
دنیایی که من میبینم، آلبرت اینشتین، / ۵۹–۵۶ *
خط ۵۵:
* «آموزش چیزی است که بعد از فراموش کردن چیزهایی که در مدرسه آموختهاید باقی میماند.»
* «یکنواختی و تنهایی یک زندگی آرام، ذهن خلاق را تحریک میکند.»
* «از همه افرادی که در زندگیم دست رد به
* «اگر انسانها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معدهشان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.»
* «اگر واقعیات با نظریات هماهنگی ندارند، واقعیتها را تغییر بده.»
|