مقصود فراستخواه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[w:مقصود فراستخواه|مقصود فراست‌خواه]]''' ([[w:۱۹۵۶ (میلادی)|۱۹۵۶]]، [[تبریز]]) استاد دانشگاه و جامعه‌شناس [[ایرانی]] است.
[[پرونده:Maghsood Farasatkhah 02.jpg|بندانگشتی|هر ملتی می‌تواند متن فرهنگی و تاریخی خود را بازخوانی کند و در قرائت مجدد متن سنت‌ها و تاریخ خود، فضیلت‌های فراموش شدهٔ انسانی خویش را بازیابد.]]
 
== گفتاوردها ==
* «'''هر ملتی می‌تواند متن فرهنگی و تاریخی خود را بازخوانی کند و در قرائت مجدد متن سنت‌ها و تاریخ خود، فضیلت‌های فراموش شدهٔ انسانی خویش را بازیابد'''.»<ref name="۷ دی ۱۳۷۸">{{یادکرد وب |نشانی=http://www.isna.ir/news/7810-00046/فضيلت-هاي-آزادمنشي-در-فرهنگ-ايران-گم-شده-است|عنوان=فضیلت‌های آزادمنشی در فرهنگ ایران گم شده است|تاریخ=۷ دی ۱۳۷۸|اثر=ایسنا}}</ref>
* «شخصیت والای [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی (ع)]] متن تاریخ و فرهنگ ماست و با یک بازخوانی، یادآوری و قرائت این متن متوجه خواهیم شد در دل فرهنگ خود چه ارزش‌ها و چه ظرفیت‌های غنی داریم که ضمن استناد و جستجو در سطوح آن به اعماق فرهنگ خود دست یافته و می‌توانیم وجود تساهل، تکثر، آزادمنشی، مردم‌گرایی و عقلانیت را در دل [[فرهنگ ایرانی|فرهنگ ایران]] و [[اسلام]] مشاهده کنیم.»<ref name="۷ دی ۱۳۷۸" />
* [[دانشگاه]]  زمانی می‌تواند مکان وجودی داشته باشد و روی آن مکان بایستد و بگوید «من دانشگاه هستم»، که با جامعه ارزش مبادله‌یمبادلهٔ داد و ستد داشته و بتواند نیازهای نوپدید جامعه را پاسخگو باشد. <ref>http://www.atnanews.ir/archives/70157</ref>
* تنها بدیل ممکن برای بورکراسی علیل اداریِ ما ،ما، یک [[دموکراسی]] اصیل اجتماعی  است. همسایگان، اهل محل، کسبه محل، سمَن ها، بخشسمَن‌ها، هایبخش‌های داوطلبانه وغیر انتفاعی و نهادهای مدنی، مهم ترینمهم‌ترین رگ وپی ارگانیزم اجتماعی، حساسحساس‌ترین ترین اندام هایاندام‌های حسّی جامعه و دیرپا تریندیرپاترین وتجدید شوندهشونده‌ترین ترین ظرفیت هاظرفیت‌ها برای اداره شهر هستند. به منطق بیبی‌نهایت نهایت کوچک ها ،کوچک‌ها، به منطق صنفصنف‌ها ها وحرفه هاوحرفه‌ها و سمنسمن‌ها ها وهمسایگان واهل محل و کسبه محل،  وبه منطق سازمان یابی خودگردان شهری وخود تنظیمی  ها وابتکارات مردمی برگردیم. در سنت هایسنت‌های تاریخی دیرین ما خاطرات همیاری و کارهای دسته جمعی هست. در فرهنگ ما روح غمخواری هست، عقلانیتی نیرومند در دل آداب وعادات ایرانی هست که به مصائب همسایگان و اهالی محل واهالی شهر حساسیم. نی نواز با نواختن نی نواز می شودمی‌شود ومعمار با ساختن معمار می شودمی‌شود. مردم نیز با گفتگوها و مشارکت هامشارکت‌ها و هم اندیشی هاهم‌اندیشی‌ها و تمرین هایتمرین‌های تدریجی است که می آموزندمی‌آموزند چگونه شهرشان را اداره بکنند. ما شنا را در آب یاد می گیریمیادمی‌گیریم و دوچرخه سواری را با رکاب زدن.<ref> <nowiki>https://www.ricac.ac.ir/files/plasco/02/plasco---%20Pelasco%20va%20neshanehshenasi%20209-214.pdf</nowiki></ref>
* زیست بومزیست‌بوم مناسبی در کشور لازم داریم برای  رشدعقلانیت وعلم ورزی و کاربست علم برای حل مسائل ونگونبختی هایونگونبختی‌های مان ... رشد علمی زمانی است که علم ،علم، به ارزش مرکزی تبدیل شود ،شود، آزاد ومستقل وعزیز باشد  ومرجع تصمیم گیریتصمیم‌گیری واداره کشور باشد. دانشگاههایدانشگاه‌های ما اصلاً سفارش اجتماعی ندارند. جامعه به دانشگاه سفارش مسئله نمی‌دهد.   سیطره ایدئولوژی دولتی برفرایند هایبرفرایندهای علم ومحتویات کارهای علمی و  ارکان علم ورزی، نتایج اسفباری به دنبال خواهد داشت . اگر امروز مشکلاتی مانند سرقت وجعل وانتحال علمی را به عنوان لکه هایلکه‌های ننگ می بینیدمی‌بینید حاصل بی هنجاری هاییهنجاری‌هایی است که نتیجه وارد کردن قواعد غیر آکادمیک به آکادمی در ایران است.<ref> <nowiki>http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=1229&Number=101&Appendix=0&lanf=Fa</nowiki></ref>
* در جامعه ایجامعه‌ای که کوتاه مدت است و پایداری در آن وجود ندارد، یکی از واکنش هایواکنش‌های افراد جامعه این است که می خواهندمی‌خواهند در [[فرزندان]] خود وبا فرزندان خود  ادامه پیدا کنند. ما هزینه هایهزینه‌های یک سیستم متمرکز را می پردازیممی‌پردازیم اما از هرج و مرج نیز رنج می بریممی‌بریم. کودک مفهوم جدیدی است. در گذشته طفل وجود داشت، صبیه وجود داشت،  اما کودک نبود. کودک موجود جدید متعلق به دنیای مدرن است. انسان روز به روز احساس تنهایی بیشتری می کندمی‌کند. تن هایتن‌های تنها در جامعه دیده می شوندمی‌شوند. یک جور سردی اجتماعی به وجود آمده است. شهروندان با هم غریبه اندغریبه‌اند و به هم توجهی ندارند. یک راه غلبه بر این پوچی، معنابخشیدن به زندگی ست. انسان در یک وضع دراماتیک است. تراژدی جهان به علاوه خشونت، محیط زیست، ریزگردها ،ریزگردها، کمبود آب، تمام شدن سوخت هایسوخت‌های فسیلی و فجایع طبیعی؛ غمخواری والدین به فرزندانی  را برمی انگیزدبرمی‌انگیزد که مسؤولیت به اینجا آمدن آنها را بر گردن دارند . <ref>http://www.sharghdaily.ir/News/112253</ref>
* [[دین]] عمومی و دین دولتی نمی‏‌تواند دغدغه هادغدغه‌ها و علایق اصیل انسانی شهروندان را تامینتأمین کند و رضایت بخش نمی‌‏شود. پس طبیعی است آن را به سطح فردی دین داری و تجربه هایتجربه‌های فردی دین داری ارجاع می دهند؛می‌دهند؛ مانند توکل، نذر، امید، آرامش، بخشایش، شادی. چرخش از «دین عمومی» و «دین دولتی» به «دین خصوصی» و «دین شخصی» نتیجه این روندهاست. اگر در  یک حوزه یحوزهٔ سرزمینی، اجتماع گرایی بیش از اندازه تضعیف شود، این همان «پایان اجتماع» است و اجتماع که منشاءمنشأ همه چیز است از بین می ‏رودورودو این می ‏تواندمی‌تواند تهدید ملی برای جامعه باشد.<ref>http://fa.shafaqna.com/news/299999/</ref>
* دانشگاه را که یک نهاد علمی است و تباری تاریخی پشت آن وجود دارد، به یک سازمان اداری تقلیل دادیم. راه هایراه‌های زندگی را با ساختارهایی که درست کرده ایم،کرده‌ایم، خراب کرده ایمکرده‌ایم وآن وقت از راه رفتن مردم ایراد میمی‌گیریم. … گیریم. ...مدرک‌گرایی نتیجه ریل‌گذاری‌های اجتماعی نادرست است. نفرین نفت (resource curse )  یعنی به جای اینکه نفت برای ما برکت شود، بلا شده است. در تاریخ معاصر ما هربار که دولتمردان به متفکران و به ظرفیت‌های اجتماعی مراجعه کرده اندکرده‌اند تحولات تاریخی بزرگی ایجاد شده است. ما خود اثربخشی و تفکر علّی را از دست دادیم. همه چیز را واگذار می‌کنیم به ساختارها و این یعنی پایان همه چیز. باید به کنش اجتماعی برگردیم.<ref>http://www.ettelaat.com/ethomeedition/todaypdf/p1.pdf</ref><ref>http://www.ettelaat.com/etiran/?p=251808</ref>
* ملت ایران می­ خواهد بماند و نمی­خواهد خود را از زندگی معاف کند....کند…<ref>http://www.iran-newspaper.com/Newspaper/Page/6333/Thought/15/0</ref>
* بگذارید چراغ علم ورزی روشن بماند تا بتوانیم در روشنی آن پی آواز حقیقتی بدویم. تحقیق  به همین دلیل از نظر من نه تنها کنش معرفتی وعلمی است، عملی اخلاقی نیز هست. <ref>http://agahbookshop.com/p-27865--gtm.aspx</ref>
* ایدئولوژی؛  معرفتی است مخدوش که بیش از اندازه مسحور‌کنندهمسحورکننده است چون با صدایی بلند، دعوی کلیّت  آن هم به شکل منسجم را دارد. <ref>http://sharghdaily.ir/News/97927/%D9%85%D9%82%D8%B5%D9%88%D8%AFمقصود-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87فراستخواه:-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4پرسش-%D8%A7%D8%B2از-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AFنهاد-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87دانشگاه</ref>
* ما جز به تماس ومراوده با موجودات نمی توانیمنمی‌توانیم حسّی اصیل نسبت به کل  وجود پیدا بکنیم. معنای غایی بنا به سرشت خویش تنها در متن تجربۀتجربهٔ زیست می تواندمی‌تواند برای ما ظاهر می شودمی‌شود. در دوست داشتن، در عشق ودر غمخواری یکدیگر  است که  وحدت هستی را می بینیممی‌بینیم. پیشرفت مادی  وکارایی و حتی نوآوری هاینوآوری‌های صرفاصرفاً فنی ومادی کافی نیست باید دید که شادی چه می شود،می‌شود، آرامش و معناها چه می شود ؟می‌شود؟ آیا انسانها فرصتهای برابری برای توجه کردن به نیازهای عمیقتر وجودی خویش پیدا می کنند می‌کنند رقابت، دنیای ما را خونین ساخته است، آشکار ونهان در جنگ ایم. باید به اقیانوس آبی به جای اقیانوس سرخ خونین اندیشید. به جای اینکه سهم خود را از کیک افزایش بدهیم باید بکوشیم مجموع کیک، بزرگ بشود ما در وسایل دستیابی به هدفهای حقیر مادی خویش نوآوری می کنیممی‌کنیم اما در خود اهداف و ارزشهای حیات بشری کمتر اکتشاف تازه و شهود و نوآوری می شودمی‌شود.  این جهان به همان اندازه که در اطلاعات غرق می شودمی‌شود از فقر معنا رنج می بردمی‌برد. مشکل ما چه بسا این نیست که اطلاعات نداریم بلکه مسألهمسئله بیشتر این است که نمی توانیمنمی‌توانیم به آنها توجه کنیم و بعد به آنها معنا بدهیم. مردمان می خواهندمی‌خواهند چه کنند  وچه فرداهایی را ترجیح می دهند؟می‌دهند؟ کار کمتر و مصرف بیشتر ؟بیشتر؟ کار بیشتر برای مصرف بیشتر؟ کار بیشتر با کمترین منابع ؟منابع؟ یا کار باندازه  و رفتار معقول با منابع تا بتوانیم قدری هم  به امور مهمتر دیگرخویش بپردازیم؟ هر پدیداری در عالم و آدم، می­تواند یک علامت و در عین حال یک فریب باشد. یک آیه ونشانه یا یک پرده (مایا) .  هر امری در این جهان می تواندمی‌تواند برای ما به جای اینکه روزنه ایروزنه‌ای و پنجره ایپنجره‌ای و پلی باشد ،باشد، یک دیوار  و یک حجاب حاجز شود. <ref>https://telegram.me/mfarasatkhah</ref>
* رسالت مرکزی دانشگاه اجتماعی‌سازی علم است؛ نه تجاری‌سازی علم. نقد و روشنگری اجتماعی است نه سرمایه‌داری دانشگاهی، کارآفرینی اجتماعی است تا کارآفرینی اقتصادی. مسوولیت دانشگاه آزادسازی دانش و عمومی سازی آن است، اثربخشی اجتماعی دانش و دموکراتیزه کردن علم به عنوان یک دارایی مهم انسانی و عمومی است.  [[اخلاق]] رسمی چیزی است که از جامعه و نهادها و گفتمان‌ها به ما می‌رسد وچندان نفوذ ومعنایی ندارد. اما اخلاقیات، نوعی ادراک اخلاقی، تجربه اخلاقی و عمل اخلاقی ِاخلاقیِ شخصی است. کردار آزادانه و خودآگاه شخصی ما و تکنولوژی نفس است. اینکه چگونه آزادانه و با خودآگاهی بکوشیم تا در حیطه امکان‌ها دلخواهانه رفتار نکنیم بلکه دست به انتخاب‌های اخلاقی بزنیم وخود را توسعه شخصی بدهیم.<ref>http://sharghdaily.ir/News/92823/%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AAمسئولیت-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8Cاجتماعی-%D8%B9%D9%84%D9%85علم-%D9%88و-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87مسئله-%D8%A2%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B3آپاراتوس</ref>
* داستان ما با فناوری واز جمله فناوری هایفناوری‌های نوین یاددهی ویادگیری ،ویادگیری، قصه علاءالدین و چراغ جادو شده است. ما با اختراع خویش،  در انکشاف هستی شرکت می کنیممی‌کنیم. تکنیک برای » تکمیل طبیعت «  بود ولی در دوره جدید جای خود را داد به تکنیک ِتکنیکِ « تعرض بر طبیعت «. آخرین خودروهای خارجی که حاصل پیشرفتهپیشرفته‌ترین ترین تکنولوژی هایتکنولوژی‌های دنیاست در خیابانهای شهرما تردد می کنندمی‌کنند اما نمی دانیمنمی‌دانیم با اتومبیل چگونه رفتار بکنیم. ذهن و آگاهی ما ممکن است سخت مرعوب سیطرة تکنولوژی بشود وبا او عمدتاعمدتاً مصرف گرایانه و بازیگوشانه رفتار کنیم. <ref>http://www.sbu.ac.ir/Lists/News/DispForm.aspx?ID=17286&ContentTypeId=0x0100D80345C61483F740BB928C3181B18A5E</ref>
* در ایرانایران؛ ؛ سلسله‌سلسله مراتب، یک ارزش فرهنگی شده است و خطرناپذیری و فردگرایی خودمدار  به شکل خاص نسبت به سایر فرهنگ ‌هافرهنگ‌ها بالاتر است. همچنین جهت ‌گیریگیری درازمدت، در فرهنگ ایرانی چندان جایی ندارد و به ‌جایجای این که در کارهای خود به دو سال بعد فکر کنیم تنها لحظه و دم را غنیمت می‌شماریم. <ref>http://www.irna.ir/fa/News/82043352/</ref>
* اعتماد به کارایی اخلاق در جامعه ما در حال از بین رفتن است.  واین یعنی خطر شکست نهاد اخلاق. <ref>http://www.mehrnews.com/news/2886973/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AFباید-%D8%A7%D8%B2از-%D8%B0%D8%A7%D8%AAذات-%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8Cباوری-%D8%AF%D8%B1در-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84تحلیل-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AAشخصیت-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86ایرانیان-%D9%BE%D8%B1%D9%87%DB%8C%D8%B2پرهیز-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85کنیم</ref>
* صلح با خویشتن آغاز صلح با جهان بیرون است.  جنگ با دیگران  ناشی از جنگی است که در درون با خود داریم. عقلانیت ؛عقلانیت؛ فرایندی اجتماعی و شبکۀشبکهٔ گفت و گویی است و در جریان ارتباط با دیگران اتفاق می افتدمی‌افتد و سرشت جمعی دارد اما «عقل»؛  فردگرا و خودخواه است.<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/72074</ref>
* همان‌طور که سنت نقد می‌شود،  خود دنیای مدرن هم نقد می‌شود. «آگاهی انتقادی» ؛ جریانی بی‌وقفه است.<ref>http://www.cgie.org.ir/fa/news/153321</ref>
* زیست جهان ما سرشار از قابلیت هاست اما سیستم هایسیستم‌های اجتماعی ما مشکل دارند و زیست اجتماعی مستعمره سیستمسیستم‌ها ها می شودمی‌شود. <ref>http://www.mehrnews.com/news/2966220/%D8%B1%D9%88%DB%8Cروی-%D8%AF%D9%88%D9%85دوم-%D8%B3%DA%A9%D9%87سکه-%D8%AE%D9%84%D9%82%DB%8C%D8%A7%D8%AAخلقیات-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1ساختار-%D9%88و-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AFنهاد-%D8%A7%D8%B3%D8%AAاست</ref>
* هر توصیفی که از امور  می کنیممی‌کنیم ناتمام است و چیزهایی هنوز می ماندمی‌ماند که دیگران باید توصیف کنند. <ref>http://www.mehrnews.com/news/3051646/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1تفسیر-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88گفتگو-%D8%A8%D8%A7با-%D9%85%D8%AA%D9%86متن-%D8%A7%D8%B3%D8%AAاست-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86میان-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%DA%AF%DB%8Cرشتگی-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8Cامکانی-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8Cبرای-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AAمعرفت-%D8%A8%D8%B4%D8%B1%DB%8Cبشری</ref>
* شخص وقتی دچار فرسودگی ذهنی می شود ،می‌شود، به خود تلقین می کندمی‌کند که علت خطاهایش در موقعیتهای زندگی، او نیست. پی در پی به خود می گویدمی‌گوید که علت هاعلت‌ها یکسره در بیرون من هستند ومن فقط یک قربانی ام. در چنین حالتی انسان خود را به عنوان «علت»، از دایرۀدایرهٔ محاسبات حذف می کندمی‌کند یا کاهش می دهدمی‌دهد و  بدین ترتیب انتظار هیچ شروعی از او نمی رودنمی‌رود و فرد در نهایت وابستگی به مسیر گذشته و در نهایت موکول شدن به شرایط بیرونی است.<ref>https://t.me/mfarasatkhah/86</ref>
* انسان توانایی آغاز دارد. چرا؟ چون انسان می تواندمی‌تواند قابلیتی تازه در خود کشف کند. جای پایی جدید در خود بیابد. تفسیری دیگرواره از خود به دست دهد. معنایی نو به خود و به اشیاء پیرامون خویش بدهد. [[انسان]] گنجینه ایگنجینه‌ای از خیال است و خیال، مخزن اسرار آغازهاست.<ref>http://farasatkhah.blogsky.com/1395/01/13/post-307/</ref>
 
== منابع ==
{{پانویس}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:فراستخواه، مقصود}}
[[رده:اهالی ایران]]