ضربالمثلهای هندی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷:
</div>
== آ ==
== ا ==
* «ابری که با رعد همراه باشد، نمیبارد.»
** مترادف فارسی: «سگ لاینده گیرنده نباشد.»
** مترادف فارسی: «سگی كه پارس میكند گاز نمیگیرد.»
** تمثیل: «از آن مترس که های و هو دارد// از آن بترس که سر به تو دارد»
* «اگر خروس را هم زندانی کنی باز خورشید طلوع خواهد کرد.»
** مترادف فارسی: «خروس نباشد سحر نمیشود؟»
** مترادف فارسی: «بلال که مرد اذانگو قحط نمیشود.»
** مترادف فارسی: «مگر بلال مرد کس دیگر اذان نگفت؟»
* «اگر سر داشته باشی هزاران عمامه هم خواهی داشت.»
** مترادف فارسی: «سر باشد، کلاه بسیار است.»
** مترادف فارسی: گوش باشد، گوشواره بسیار است.»
** تمثیل: «چو من باشم مرا دلدار کم نیست» [[فخرالدیناسعد گرگانی]]
* «انسان بدون پول، جسد بیجانی بیش نیست.»
** مترادف فارسی: «پول را روی تابوت مرده بگذاری مرده برایت ابوعطا میخواند.»
== ب ==
== پ ==
* «پیش از مرگ به بهشت نمیتوان راه یافت.»
== ت ==
* «تردید، اطاق انتظار شناخت است.»
== ث ==
== ج ==
== چ ==
== ح ==
== خ ==
== د ==
* «دانا میداند و میپرسد، نادان نمیداند در مورد چه موضوعی سؤال کند.»
** مترادف فارسی: «دانا هم داند و هم پرسد، نادان نداند و نپرسد.»
* «در جمع کورها یک چشمی پادشاه است.»
** مترادف فارسی: «در شهر کوران یک چشمی پادشاه است.»
** مترادف فارسی: «خرس در کوه، بوعلی سیناست.»
== ذ ==
== ر ==
== ز ==
== س ==
== ش ==
== ص ==
* «صبحانه بد، روز آدمی را، لباس بد، سال آدمی را و زن بد زندگی آدمی را خراب میکند.»
* «صدای طبل از دور دلنشین است.»
** مترادف فارسی: «آواز دهل شنیدن از دور خوش است»
** مترادف فارسی: «به چشم، از دور هر دشتی بساط پرنگار آيد»
** تمثیل: «باشد از دور خوش به گوش مجاز// از من آوازه از دهل آواز» [[سعدی]]
* «صدضربه چکش زرگر، یک ضربه پتک آهنگر»
** مترادف فارسی: «صدسوزن سوزنگر، یک پتک آهنگر»
** مترادف فارسی: «صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر»
== ض ==
== ط ==
== ظ ==
== ع ==
== غ ==
== ف ==
* «فقط نادان عصبانی میشود، دانا درک میکند.»
== ق ==
== ک ==
* «کسی که در آب زندگی میکند، نباید با تمساح دشمنی کند.»
** مترادف فارسی: «شیشه بار داری، جنگ سنگ مکن!»
** مترادف فارسی: «کسی که بار شیشه دارد به دیوانه سنگ نمیاندازد.»
** مترادف فارسی: «تو که در بار خود آبگینه داری// چرا بر بار مردم میزنی سنگ؟»
** تمثیل: «هندویی نفتاندازی همیآموخت، حکیمی گفت: تورا که خانه نیین است، بازی نه این است!» [[سعدی]]
== گ ==
== ل ==
== م ==
* «مادر و میهن هرکسی از آسمان هم بزرگتر است.»
* «میمون، مزه زنجبیل چهداند؟»
** مترادف فارسی: «پيش خر، خرمهره و گوهر يكی است» [[مولوی]]
** مترادف فارسی: «خر چهداند قدر حلوای نبات»
** مترادف فارسی: «قيمت زعفران چهداند خر»
** مترادف فارسی: «قدر لوزينه خر كجا داند»
** تمثیل: «من آنم كه در پای خوكان نریزم// مر اين قیمتی لفظ دُرّ ِ دَری را» [[ناصرخسرو]]
** تمثیل: «تو قدر فضل شناسی كه اهل فضلی و دانش// شبهفروش چهداند بهای دُرّ ثمین را» [[سعدی]]
== ن ==
* «نمیتواند برقصد، میگوید حیاط کج است.»
** مترادف فارسی: «عروس نمیتوانست برقصد، میگفت اطاق كج است.»
** مترادف فارسی: «عروس پايش كج است، میگويد راه خانهٔ داماد هموار نيست.»
** مترادف فارسی: «به شل گفتند چرا نمیرقصی؟ گفت: اطاق كج است.»
** مترادف فارسی: «به شَلِه گفتند: چرا یه وری میرقصی؟ گفت: - کفِ اطاق کجه!»
== و ==
== هـ ==
== ی ==
{{ناتمام}}
{{میانبر}}
[[رده:ضرب المثل ها|ضزب المثل های هندی]]
|