میرزاده عشقی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز added Category:کنشگران سیاسی using HotCat |
|||
خط ۱:
'''[[W:میرزاده عشقی|سید محمدرضا میرزاده عشقی]]'''، شاعر و روزنامهنگار انقلابی. زادروز: ( [[
== دارای منبع ==
* «الا ای [[مرگ]] در جانم درآویز// که جام عمر من گردید لبریز// چسان من زنده مانم، ملک ایران// به سر گیرد دوباره دور چنگیز»
** ''جام عمر''
* «این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود - دیدی چهخبر بود؟// هرکار که کردند ضرر روی ضرر بود - دیدی چهخبر بود؟»
▲* «این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود - دیدی چهخبر بود؟// هرکار که کردند ضرر روی ضرر بود - دیدی چهخبر بود؟»
* «باری از این عمر سفله سیر شدم سیر// تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر// پیرپسند ای عروس [[مرگ]] چرایی؟// من که جوانم، چه عیب دارم، بیپیر؟»
▲** ''پس از انحلال مجلس چهارم''
* «به تهران نیست یکتن [[انقلاب|انقلابی]]// به جز مشروطهخواهان حسابی// که از وحشت نگردند آفتابی// اگر گردند، خیلی بدلعابی// بیاویزیمشان بر چوبه دار// به نام ارتجاعیون و اشرار»
▲* «باری از این عمر سفله سیر شدم سیر// تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر// پیرپسند ای عروس [[مرگ]] چرایی؟// من که جوانم، چه عیب دارم، بیپیر؟»
▲* «به تهران نیست یکتن [[انقلاب|انقلابی]]// به جز مشروطهخواهان حسابی// که از وحشت نگردند آفتابی// اگر گردند، خیلی بدلعابی// بیاویزیمشان بر چوبه دار// به نام ارتجاعیون و اشرار»
▲** ''جمهورینامه''
▲* «با من ار یک دو سه گوینده، هم آواز شود <ref > ار = اگر </ref>
▲:کم کم این زمزمه در جامعه آغاز شود
▲:با همین زمزمه ها روی زنان باز شود
▲:زن کند جامه شرم و سرافراز شود
▲:ورنه تا زن به کفن سر برده
:نیمی از ملت ایران مرده
** ''کفن سیاه''.<ref name ="sanasarian">{{یادکرد|فصل=|کتاب=جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)|نویسنده = [[الیز ساناساریان]]|ترجمه=|ناشر =نشر اختران|چاپ=اول|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش= |صفحه=ص. ۶۷|سال=۱۳۸۴|شابک=ISBN 964-7514-78-6}}</ref>
*
▲* «چه ذلتها کشید این ملت زار// دریغ از راه دور و رنج بسیار// ترقی اندر این کشور محال است// که در این مملکت قحطالرجال است// خرابی از جنوب و از شمال است// بر این مخلوق، [[آزادی]] وبال است»
▲** ''جمهورینامه''
*
▲* «دست، دست «یاسی» و پا، پای [[خر]]// من که از این [[کار]] سر نارم بدر»
*
▲** ''روزنامه کاریکاتور قرن بیستم/ ۱۳۴۲ قمری''
▲* «رفت شاه و رفت ملک و رفت تاج و رفت تخت// باغبان، زحمت مکش! کز ریشه کندند این درخت// میهمانان وثوقالدوله خونخوارند سخت// ای خدا با خون ما این میهمانی میکنند»
▲** ''قرارداد ایران و انگلیس/ ۱۳۳۷ قمری''
▲* «ز ملاها جُوی وحشت نداریم// قشون با ما بود، دهشت نداریم// حذر از جنبش ملت نداریم// شب عید است و ما فرصت نداریم// سلام عید را بایست اینبار// بگیرد حضرت اشرف به دربار»
▲** ''جمهورینامه''
▲* «شرم چه؟ مرد یکی بنده و زن یک بنده
:زن چه کرده است که از مرد شود شرمنده؟
:چیست این چادر و
: گر کفن نیست بگو چیست پس این روبنده؟
:مرده باد آن که زنان زنده به گور افکنده
** ''کفن سیاه''.<ref name ="sanasarian">{{یادکرد|فصل=|کتاب=جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)|نویسنده = [[الیز ساناساریان]]|ترجمه=|ناشر =نشر اختران|چاپ=اول|شهر=تهران|کوشش=|ویرایش= |صفحه=ص. ۶۷|سال=۱۳۸۴|شابک=ISBN 964-7514-78-6}}</ref>
▲* «همه دانند خوب، این روضهخوان است// که مزد روضه او یکقران است»
▲** ''در هجو ضیاءالواعظین''
== سنگنبشته آرامگاه عشقی ==
*
==
*
** ''[[محمدتقی بهار]]''
*
▲* «عشقی مرد و از آن کشوری که هیچوقت روح حساس وی از آن خشنود نبود، به سرای دیگر شتافت! من بیاندازه متأسف هستم که در این اوقات اخیر با آن [[شعر|شاعر]] خوشقریحه و نوجوان، آشنا و معاصر شده بودم! این آشنایی و رفاقت من با او زیادتر مرا در [[مرگ]] عشقی ماتمناک و عزادار ساخت.»
*
▲** ''[[محمدتقی بهار]]''
▲* «درباره خداوندان [[هنر]] بهتر است که کلمه «جاهطلبی» را به [[کار]] بریم، زیرا که متأسفانه هنوز جاه و جلال در این کار نیست و اگر هم در جایی باشد، در کشور ما کمتر از همهجاست. به همین جهت من نمیگویم که عشقی جاهطلب بود. یک میل و [[آرزو|آرزویی]] در نهاد او بود که طبیعیتر از آن هیچچیز در جهان نیست. بقال سر گذر هم میکوشد ماست و پنیر او بهتر از ماست و پنیر رقیبان او باشد.»
** ''[[سعید نفیسی]]''/ ۸ اسفند ۱۳۳۷
*
▲* «عشقی، که درد [[عشق]] وطن بود درد او// او بود مرد عشق که کس نیست مرد او// او فکر اتحاد غلامان به مغز پخت// از بزم خواجه سخت روا بود طرد او// آن نردباز [[عشق]] که جان در نبرد باخت// بردی نمیکنند حریفان نرد او// «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به [[عشق]]»// عشقی نمرد و مُرد حریف نبرد او// در عاشقی رسید به جایی که هرچه من// چون باد تاختم نرسیدم به گرد او // آن را كه دل به سيم خيانت نشد سياه // با خون سرخ رنگ شود روي زرد او // درمان خود به دادن جان ديد، شهريار // عشقي! كه درد عشق وطن بود درد او»
** ''[[شهریار]]''
== منابع ==
{{پانویس}}
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
{{ناتمام}}
|