هوشنگ مرادی کرمانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←گفتاوردها: اصلاح نشانی وب، اصلاح ارقام، ابرابزار |
|||
خط ۲:
== گفتاوردها ==
* «با احترام سرم را بالا میگیرم و افتخار میکنم که در ایران و برای بچههای ایران مینویسم.»<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/2635/با-احترام--سرم-را-بالا-میگیرم|عنوان=با احترام سرم را بالا میگیرم|تاریخ=۱۱ بهمن ۱۳۹۱|تاریخ بازدید=۰۳-۰۲-۲۰۱۷|اثر=[[روزنامه شرق]]}}</ref>
«جامعهای که به سمت تربیت و دوستی و مهربانی حرکت نمیکند و تنها فکر میکند باید آدمی را بلهگو تربیت کرد، هیچگاه قادر نخواهد بود کودکانش را به سمت و سویی موفق هدایت کند. ما نویسندگان کودک بازوی رسمی و غیررسمی احساس و تربیت کودکان و در واقع انسانهای جامعهمان هستیم، مهم نیست که کجا حضور داریم، مهم نیست که ما را شوخی میپندارند و به حساب نمیآورند؛ مهم این است که باور داریم نقش ما تأثیرگذار است.»»<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.sharghdaily.ir/News/2635/با-احترام--سرم-را-بالا-میگیرم|عنوان=با احترام سرم را بالا میگیرم|تاریخ=۱۱ بهمن ۱۳۹۱|تاریخ بازدید=۰۳-۰۲-۲۰۱۷|اثر=[[روزنامه شرق]]}}</ref>
* «این داستانها، حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگی است؛ یعنی من به زندگی خودم چنگ زدم و آن را به تصویر کشیدم و داستانهایم همه ریشه در زندگی من دارد. زمانی که دیدم مردم دردهای مرا گوش نمیدهند، سعی کردم آنها را به زبان طنز بگویم.»<ref>http://www.iranianfiction.com/fa/index.php/بانک-نویسندگان/ایران/نویسندگان-ایران-ل-ی/item/344-مردایکرمانی-هوشنگ</ref>
* «من داستانهایم را به گونهای عینی و تصویری مینویسم و به جای این که با کلمات تنها پرگویی کنم سعی میکنم که در داستان شرایطی را بوجود بیاورم که فضای داستان را به مخاطب نشان بدهم و مخاطب را با داستان درگیر کنم.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article19991</ref>
سطر ۱۰ ⟵ ۱۲:
* «همیشه مرسوم است که نویسندهها کتابهای خود را فرزندان خود عنوان میکنند به نظر من این یک نگاه کلیشهای است و انتظار نداشته باشید که من نویسنده همه کتابهایم را در یک حد و اندازه دوست داشته باشم، من در شرایط کنونی کتاب «شما که غریبه نیستید» را بهترین کتاب خود میدانم.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article19991</ref>
* «موفقترین کتاب من از نظر ترجمه کتاب خمره است که تاکنون به ۱۴ زبان ترجمه شده است.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article19991</ref>
* «من ازکودکی علاقه زیادی به سینما داشتم اما هزینه فیلم دیدن بالا بود، برای همین همیشه درپی کشف راهی بودم که فیلم بببنم تا اینکه به خاطرعلاقه به سینما خوشنویسی
* «به نظرمن نویسندهها باید ارتباط تنگاتنگی با سینما داشته باشند، فیلم ببنند و از تکنیکهای سینمایی به نفع داستان استفاده کنند و از توضیح اضافات بپرهیزند. من هروقت که خبر انتشار کتابی را به رسانهها میدهم؛ فیلم سازان برای ساخت فیلم براساس آن اعلام آمادگی میکنند. شاید خیلی برایتان عجیب باشد که با گذشت حداکثرسه روزازانتشاریک کتاب تلفن خانه من شروع به زنگ خوردن میکند و کارگردانهای بسیاری هستند که میخواهند برای ساخت فیلم با من وارد گفت وگو شوند.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article19991</ref>
* «جایزه گرفتن اتفاق بسیارخوبی است و من ازاین که جایزهای دریافت کنم، همواره احساس خوشایندی دارم هرچند که مردم با خواندن کتابهایم همواره به من جایزه دادهاند. بهترین جایزه برای من به عنوان نویسنده این است که کتابهایم خوانده میشوند و منتظرند تا ببینند کتاب بعدی من چیست. برای یک نویسنده لذتی بیشتر از این نمیتواند وجود داشته باشد.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article19991</ref>
* «هر آدمی مثل گیاه میماند. وقتی گیاه میخواهد رشد کند هر قدر که رویش را بپوشانند و مانع از رشدش هم شوند و جلویش دیوار بکشند، آن گیاه از لابهلای ترکهای دیوار سر برمیکشد و بیرون میآید.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/43986/قرار-نبود-جزو-جمعیت-دنیا-باشم</ref>
* «تفاوت دو نسل در جدایی تدریجیشان از طبیعت است. بچههای امروز اکثر این بازیها را در تنهایی انجام میدهند بنابراین دیگر بازیهای جمعی برایشان معنا ندارد. نسل جدید به مرور از مهر و محبت اطرافیان هم جدا شده، از زبان فارسی یعنی زبان مادریاش جدا شده. بچههای امروزی فارسی را از طریق تلویزیون و رادیو
* «من سیاست را نمیفهمم. همیشه از هرچیزی که نفهمم گریزانم.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/43986/قرار-نبود-جزو-جمعیت-دنیا-باشم</ref>
* از قدیم گفتهاند: [[آدمیزاد]] به همه چیز [[عادت]] میکند،
** ''ناز بالش''
|