برتراند راسل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Inshushinak (بحث | مشارکتها) اصلاح ارقام، ابرابزار، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا |
Inshushinak (بحث | مشارکتها) اصلاح ارقام، ابرابزار |
||
خط ۸:
* «دنیای خوب نیازمند به علم، مهربانی و شجاعت بوده و نیازی به حسرت گذشته ندارد؛ و همچنین نیازی به زنجیر کشیدن هوش و استعداد مردم که با تبلیغات جمعی نادان در گذشته دور انجام میشده ندارد. دنیا محتاج به امید به آینده است.»
* «ناپسندترین مبحث در مسیحیت، موضع بیمارگونه و غیرطبیعی آن در برابر روابط جنسی است.»
* «[[مذهب]]، بیش از هرچیز متکی به ترس بوده و بر مبنای ترس استوار است.»▼
* «من [[مذهب|دین]] را به دیده یک بیماری و منشأ رنجهای بیشمار مینگرم.»▼
** ''چرا مسیحی نیستم/ ۱۹۳۰ میلادی''▼
* «فکر نمیکنم دلیل واقعی اینکه مردم دین را میپذیرند هیچ ربطی به استدلال داشته باشد. آنها دین را به دلایل احساسی میپذیرند. بسیار گفته میشود که خیلی اشتباه است که به دین حمله کنیم، زیرا دین افراد را بافضیلت میسازد. به من نیز گفته شده است؛ اما چنین چیزی ندیدهام.»▼
* «[[ژان ژاک روسو|روسو]] [[دیوانه]] ولی تأثیرگذار بود؛ [[دیوید هیوم|هیوم]] عاقل بود ولی پیروانی نداشت.»
* «هرچه منطق نادرستتر باشد نتایجی که از آن برمیخیزد دلکشتر است.»
سطر ۳۶ ⟵ ۳۱:
* «من این را مناسب نمیدانم که زن یا مردی وارد امر خطیر ازدواجی شوند که قرار است به زایش فرزندانی منجر گردد، بدون اینکه پیش از آن تجربهٔ جنسی داشته باشند.»
** ''زناشویی و اخلاق/۱۹۲۹ میلادی''
* «جزمیترین و تعصب امیزترین اعتقادات ما آن اعتقاداتی هستند که کمترین شواهد برای درستیشان در دسترس داریم .»▼
** ''عرفان و منطق''▼
* «اگر من مدعی میشدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید میگردد، هیچکس قادر نبود مدّعای مرا رد کند، مشروط به آنکه حواسم میبود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قویترین تلسکوپها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش میرفتم که میگفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم میشدم. با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تأیید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا دربارهٔ آن به وعظ میپرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرومیکردند، تردید در وجود آن نشانهٔ نامتعارف بودن تلقی میشد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید میفرستادند.»
** ''قوری راسل''
* «[[ریاضیات]] را میتوان دانشی تعریف کرد که در آن، ما نه میدانیم از چه سخن میگوئیم و نه میدانیم آیا آنچه می گوئیم درست است یا نه.»▼
* «آنچه از فنِّ تبلیغات میآموزیم این است که هر موضوعی را میتوان به اکثریت مردم قبولاند بهشرطی که چندین بار به نحوی تکرارش کنیم که در حافظة آنان حک شود. ما غالب چیزها را باور داریم فقط به این علّت که چندین بار با لحن تأییدآمیزی دربارة آنها شنیدهایم: حتّی به خاطر نمیآوریم که کجا و چرا موردِ تأیید واقع شدهاند، از این روست که نمیتوانیم به نقدِ آنها بپردازیم، حتّی وقتی که هیچ پشتوانة منطقی مؤید آنها نبوده و تأییدشان از طرف اشخاص ذینفع ابراز شده باشد.»
** <small>در «جهانبینی علمی»، فصل ۵، «علم ودین»</small>
سطر ۴۸ ⟵ ۳۹:
* «آدمی نیازمند ایمانی واقعی و قوی است نه باوری بزدلانه و آمیخته به تردید. علم در اصل چیزی جز پویش منظّم در طریق معرفت نیست… اگر ایمان خود را نسبت به علم از دست بدهیم، در این صورت ایمانِ ما نسبت به ارزندهترین استعدادهای آدمی با مرگ روبروست.»
** <small>در «جهانبینی علمی»، فصل ۵، «علم ودین»</small>
== دهه ۱۹۱۰ ==
[[پرونده:1+1=2.png|بندانگشتی|چپ|گزاره بالا گاهی اوقات مفید است.]]
* «'''گزاره بالا گاهی اوقات مفید است'''».
** بعد از اثبات ۱+۱=۲، [[w: مبادی ریاضیات|مبادی ریاضیات]]، جلد دوم، ویرایش اول (۱۹۱۲).
▲* «جزمیترین و تعصب امیزترین اعتقادات ما آن اعتقاداتی هستند که کمترین شواهد برای درستیشان در دسترس داریم .»
▲* «[[ریاضیات]] را میتوان دانشی تعریف کرد که در آن، ما نه میدانیم از چه سخن میگوئیم و نه میدانیم آیا آنچه می گوئیم درست است یا نه.»
== دهه ۱۹۳۰ ==
▲* «[[مذهب]]، بیش از هرچیز متکی به ترس بوده و بر مبنای ترس استوار است.»
▲* «من [[مذهب|دین]] را به دیده یک بیماری و منشأ رنجهای بیشمار مینگرم.»
▲* «فکر نمیکنم دلیل واقعی اینکه مردم دین را میپذیرند هیچ ربطی به استدلال داشته باشد. آنها دین را به دلایل احساسی میپذیرند. بسیار گفته میشود که خیلی اشتباه است که به دین حمله کنیم، زیرا دین افراد را بافضیلت میسازد. به من نیز گفته شده است؛ اما چنین چیزی ندیدهام.»
=== شاهراه خوشبختی (۱۹۳۰) ===
* «'''از تمام انواعِ احتیاطها، برای [[خوشبختی]] واقعی احتیاط در [[عشق]] به احتمال کشندهترین است'''».
|