ضربالمثلهای ارمنی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جز ←چ |
جز اصلاح رده |
||
خط ۱۰:
:* مترادف فارسی: «آب به آب میخورد، زور بر میدارد.»
:* تمثیل: «دولت همه زاتفاق خیزد// بی دولتی از نفاق خیزد» [[سعدی]]
:* تمثیل: «دو دل
:* تمثیل: «مورچگان را چو بود اتفاق// شیر ژیان را بدرانند پوست» [[سعدی]]
* «از کیف خوش گذران کم
{{چپچین}}
* Գուցէ ուզեցաւ իրեն գցի հորը, դու էլ կը՞ գցես:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «اگر او خواست خودش را تو چاه بیفکند تو هم دنبالش میری؟»
:* مترادف فارسی: «هر
::* (در مذمت
{{چپچین}}
* Առաջ մտածիր, յետոյ խոսիր:
خط ۴۳:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «بازبان خوش میتوانی حتی یک مار را هم از لانهاش بیرون بکشی.»
:* مترادف فارسی: «زبان خوش مار را از سوراخ
:* مترادف فارسی:«به نرمی
:* تمثیل: «به
:* تمثیل: «از درشتی ناید اینجا هیچ
{{چپچین}}
* Մուկը ըսկի ինքը ծակը չի մտնում, հլը ցախավելն էլ կապել ա վոռից:
خط ۵۸:
* ترجمه: «با یک گل بهار نمیآید.»
:* مترادف فارسی: «از یک گل بهار نمیشود.»
:* مترادف فارسی: «بر نادر
:* مترادف فارسی: «از
:* تمثیل: «
{{چپچین}}
* Գառը՝ գարնան, ձիւնը՝ ձմռան:
خط ۶۷:
:* مترادف فارسی: «هرچیز بهجای خویش نیکوست!»
:* مترادف فارسی: «هرکاری وقتی دارد.»
:* مترادف فارسی: «هر
:* مترادف فارسی: «هر چیز بجای خویش و بوقت خویش حق است وبا حق بسته.» [[خواجه نصیرالدین طوسی]]
:* تمثیل: «این مثل در زمانه معروف است//
== پ ==
{{چپچین}}
خط ۷۶:
* ترجمه: «پلو به حرف پخته نمیشود.»
:* مترادف فارسی: «از حلواحلوا (خرما خرما) گفتن، دهن شیرین نمیشود.»
:* مترادف فارسی: «از پلو پلو گفتن،
== ت ==
خط ۸۵:
:* مترادف فارسی: «تخممرغدزد، شتردزد میشود.»
:* مترادف فارسی: «تخممرغدزد، شترمرغدزد میشود.»
:* مترادف فارسی: «
== خ ==
خط ۱۱۱:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «داشتند کتاب مقدس را برای گرگ میخواندند، گفت: عجله کنید که گله رفت.»
:* مترادف فارسی: «گرگ را گرفتند پندش دهند، گفت: سرم
:* مترادف فارسی: «
{{چپچین}}
* Ծառը ինչքան բերք տայ ու բարի, գլուխն էնքան խոնարհ կը պահի:
خط ۱۱۹:
:* مترادف فارسی: «درخت هرچه بارش بیشتر سرش پائینتر.»
:* مترادف فارسی: «تواضع کند هوشمند گزین// نهد شاخ پرمیوه سر برزمین» [[سعدی]]
:* تمثیل: «سپیدار ماندهست بیهیچچیز// ازیرا
{{چپچین}}
* Գողը գողից գողացաւ, Աստւած նայեց՝ զարմացաւ:
خط ۱۲۹:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «دندان اسب پیشکشی را نشمار!»
:* مترادف فارسی: «
:* مترادف فارسی: «
* «دیوانه مثل هوای ماه مارس است.»
== س ==
خط ۱۳۸:
* ترجمه: «سگ، گوشت سگ را نمیخورد.»
:* مترادف فارسی: «سگ، سگ را ندرد.»
:* مترادف فارسی: «
:* مترادف فارسی: «اسب و استر بهم لگد نزنند.»
{{چپچین}}
خط ۱۵۲:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «عروس نمیتواند برقصد، میگوید کف اطاق ناهموار است.»
:* مترادف فارسی: «عروس نمیتوانست برقصد، میگفت اطاق
:* مترادف فارسی: «عروس پایش
:* مترادف فارسی: «به شل گفتند چرا نمیرقصی؟ گفت: اطاق
== ک ==
خط ۱۶۰:
* Սարը սարին չի հասնի, մարդը մարդուն՝ կը հասնի:
{{پایان چپچین}}
* «
:* مترادف فارسی: «هیچ پیغمبری در شهر خود احترام ندارد.»
* ترجمه: «کوه به طرف کوه نمیرود، اما انسان به سوی انسان میرود.»
خط ۱۸۵:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «وقتی تبر به جنگل آمد، درختان گفتند: کار خود ما است.»
:* متراف فارسی: «از ماست
:* مترادف فارسی: «پر عقاب آفت عقاب است.»
:* تمثیل: «سخن رفتشان
{{چپچین}}
* Աղւէսը բերանը խաղողին չի հասնում, ասում է՝ խակ է:
خط ۱۹۹:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «هرچه بکاری، همان را درو خواهی کرد.»
:* مترادف فارسی: «هرچه
:* مترادف فارسی: «اگر بد
:* مترادف فارسی: «اگر بد
:* تمثیل: «به جز
:* تمثیل: «نگر تا چه
:* تمثیل: «هرچه
{{چپچین}}
* Աչքը ինչ տեսնար, սիրտը չի մոռնար:
خط ۲۱۲:
:* مترادف فارسی: «چشم دریچه قلب است.»
:* مترادف فارسی: «چشمش را ببین، دلش را بخوان.»
:* تمثیل: «زدست دیده و دل هردو
:* تمثیل: «
* «هر که زیاد حرف بزند، کمتر میشنود.»
* «هر جا نان، همان جا بمان.»
خط ۲۲۰:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «هفت بار اندازه بگیر، یک بار پاره کن.»
:* مترادف فارسی: «گز
:* تمثیل: «بریدی تو ناکرده گز، جامه را// نخواندی تو پایان شهنامه را» [[ادیب پیشاوری]]
خط ۲۲۸:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «یک دیوانه سنگی به چاه افکند، چهل نفر عاقل نتوانستند آن را بیرون بیاورند.»
:* مترادف فارسی: «
{{چپچین}}
خط ۲۳۴:
{{پایان چپچین}}
* ترجمه: «یک دست صدا ندارد.»
:* مترادف فارسی: «دست
:* تمثیل: «هیچ بانگ
:* تمثیل: «دست چپم بهجاست اگرنیست دست راست// اما هزار حیف
خط ۲۴۲:
{{میانبر}}
[[رده:ضربالمثلها|
|