یورگن تودنهوفر

نویسنده و سیاست‌مدار آلمانی
(تغییرمسیر از نگاهی به داعش از درون)

یورگِن تودِنهُوفِر (۲ نوامبر ۱۹۴۰، اوفنبورگ) مؤلف، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار و رئیس اجرایی آلمانی است.

گفتاوردها

ویرایش

نگاهی به داعش از درون (۲۰۱۵)

ویرایش
  • [مؤلف] «وسعت «دولت اسلامی» را چه قدر تصور می‌کنید؟ باید روزی به چه بزرگی بشود؟
  • از محمد رسول‌اللّه منقول است که روزی اسلام بر کل جهان حاکم خواهد شد. چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد، این بخشی از اعتقادات ماست، بر این اساس می‌توان بگویم که: دولت اسلامی بر کل جهان حاکم خواهد شد.»[۱]
  • [مؤلف] «نظرتان درمورد خانم مرکل چیست؟
  • از رسول‌اللّه نقل است که اگر زنی رهبری یک کشور را بر عهده بگیرد، آن کشور نابود می‌شود. اگر کسی خانم مرکل و سابقهٔ سیاسی او را بشناسد، می‌داند که پشت سیاست او چیزی جز منافع شخصی‌اش قرار ندارد. مهم‌تر از همه رسیدن به قدرت و در قدرت باقی ماندن این‌طور نیست که داعش به مردم هیچ اجازهٔ انتخاب نمی‌دهد. شاید خبرها را دنبال کرده‌اید که در ژانویه سایر گروه‌ها شروع کردند در سوریه علیه ما بجنگند. در آن موقع البغدادی یک پیام صوتی خطاب به مخالفان منتشر کرد و در آن گفت که: سلاح‌هایتان را زمین بگذارید و توبه کنید. ما توبهٔ شما را می‌پذیریم، شما می‌توانید با ما بیعت کنید، آن موقع ما کاری به کار شما نداریم، با شما جنگ نمی‌کنیم و از این قبیل حرف‌ها؛ اما اگر به حمله‌هایتان ادامه بدهید، ناچار می‌شویم نیروهای خودمان را از جبهه‌های دیگر به اینجا بیاوریم و با شما بجنگیم؛ و ما به اذن الهی شما را نابود خواهیم کرد. آن‌ها همچنان علیه ما مبارزه کردند. ما هم با شدت هرچه‌تمام‌تر علیه آن‌ها وارد عمل شدیم. آن‌ها را کاملاً از مناطق خودمان بیرون کردیم و تماماً خلع سلاحشان کردیم. میلیون‌ها [دلار] غنائم جنگی به چنگ ما افتاد: اسلحه، پول و حوزه‌های نفت و گاز که در اختیار آن‌ها بودند. صدها و شاید حتی هزارها نفر از آن‌ها در آن موقع جانشان را از دست دادند؛ اما این‌طور نبود که آن‌ها راه و چارهٔ دیگری نداشتند. دولت اسلامی قبلاً سعی کرد در مقابل شیعه‌ها سیاست دیگری داشته باشد؛ سال ۲۰۰۶، زمانی که دولت اسلامی تازه مناطقی در استان انبار عراق و فلوجه را تحت اختیار داشت. در آن زمان سعی کردیم شیعه‌ها را از شهرها تبعید کنیم. به آن‌ها گفته شد: برای خودتان جای دیگری پیدا بکنید، آنجا می‌توانید زندگی کنید. به زبان ساده آن‌ها را بیرون کردیم. متأسفانه این استراتژی ما بد از کار درآمد. چون هرکس را که بیرون کردیم، سعی کرد به زورِ جنگ برگردد. همین هم شد. موضوعی که خیلی از مردم آن را نمی‌بینند یا مسکوت می‌گذارند، این است که: شیعه‌ها در عراق و ایران جنایت بزرگی نسبت به سنی‌ها مرتکب شده‌اند. این را اینجا در سوریه در رژیم اسد هم می‌بینیم: می‌بینیم که بزرگ و کوچک و شیرخواره سرشان بریده می‌شود، پوستشان کنده می‌شود و به زن‌ها تجاوز می‌شود؛ ولی ما با شیعه‌ها و علوی‌ها اغلب خیلی ساده رفتار می‌کنیم. آن‌ها را می‌گیریم و تیرباران می‌کنیم. (می‌خندد)}»[۱]
  • [مؤلف] «شما درواقع به‌استثنای مسیحی‌ها و یهودی‌ها، که فعلاً آن‌ها را تحمل می‌کنید، به تمام کسانی که قرائت شما از اسلام را قبول ندارند، اعلان‌جنگ می‌دهید؛ می‌خواهید جهان را فتح کنید. تمام مردم جهان می‌دانند که شما با چه قساوتی با مخالفانتان رفتار می‌کنید. فکر نمی‌کنید درست به همین دلیل همهٔ کشورهای عربی به‌زودی باهم متحد بشوند و بگویند این ۲۰ هزار نفر را، که می‌خواهند همهٔ ما را بکشند، نمی‌توانیم تحمل کنیم؟
    • ما فکر می‌کنیم که این اتفاق خواهد افتاد، بدون شک اتفاق خواهد افتاد. از این بابت هیچ ترسی نداریم. توضیح دادن این چیزها گاهی مشکل است. اگر سه ماه قبل از کسی می‌پرسیدید: «آیا داعش می‌تواند به این پیروزهایی که در ماه‌های اخیر در عراق و سوریه رسیده، دست پیدا کند؟» همه صددرصد به شما می‌گفتند: «نه، هرگز از عهدهٔ این کار برنمی‌آیند.» اما ایمان ما به خدا، به اللّه است و می‌دانیم که همهٔ این‌ها از جانب اوست و اوست که هدایت می‌کند؛ بنابراین به‌یقین مطمئن هستیم که می‌توانیم در مقابل این چیزها مقاومت کنیم؛ حتی اگر کل جهان علیه ما متحد بشود. تاریخ هم همین را به ما می‌گوید: پیامبر هم اغلب از طرف نیروهایی موردحمله قرار گرفت که ازنظر تعداد و سلاح برتری داشتند؛ بااین‌حال پیامبر بر آن‌ها پیروز شد. تاریخ دوباره تکرار می‌شود.»[۱]
  • «هیچ‌کس در جهان سر درنمی‌آورد که چرا داعش آدم‌های بی‌گناه را سر می‌بُرد. خیلی انزجارآور است. به چه دلیل این کار را این‌قدر نمایشی انجام می‌دهید؟ چرا این انسان‌ها را درملأعام اعدام می‌کنید؟ شما به شکلی باورنکردنی بی‌رحم و سنگدل هستید. بی‌رحم‌تر از القاعده. دلیل شما برای این کار چیست؟ واقعاً بی‌معنی است که دربارهٔ این موضوعات حاشیه بروید [و به اصل مطلب نپردازید]. دربارهٔ آمریکایی‌ها حرف می‌زنید یا بریتانیایی‌ها؟ یا سربازهای اسد؟ درواقع دربارهٔ همه؛ ولی فعلاً اول دربارهٔ آن دو آمریکایی می‌پرسم. احتمالاً ویدئوها را دیده‌اید. این کار درنهایت تصمیم ما نبود. سیاستمدارهای کشورهای این دو نفر چند دفعه فرصت داشتند جان آدم‌هایشان را نجات بدهند و آن‌ها را بیرون بیاورند؛ اما آن‌ها این امکان را به‌عمد ندید گرفتند.»[۱]
  • [مؤلف] «چرا از صحنهٔ سربریدن‌ها فیلم‌برداری کردید؟

تا به مردم جهان نشان بدهیم. می‌دانید که این آدم‌ها قبل از اینکه سرشان بریده بشود، چه گفتند؟ آن بریتانیایی، که حالا اسمش یادم نیست، دیوید، چه گفت؟ گفت: «من تو را شخصاً برای این کار مسئول می‌دانم، دیوید کامرون، تو را مسئول مرگم می‌دانم.» چرا؟ چون نخست‌وزیر این شانس را داشت که او را بخرد. برای دولت بریتانیا کار راحتی است که با دولت دیگر مذاکره بکند. ما به آمریکایی‌ها گفتیم که عافیه صدیقی را می‌خواهیم. یک زن در مقابل یک مردِ زندانی. قبول نکردند.»[۱]

  • [مؤلف] «من مسیحی‌ام. در دین من، در انجیل یوحنا، چهره‌ای وجود دارد به نام «دجّال» (ضد مسیح یا مسیح کاذب). اکنون با کارها و وجود شما می‌بینم که آشکارا چهره‌ای نیز به نام «دجالِ اسلامی» وجود دارد. حتی فاضل‌ترین علمای اسلام نیز نمی‌توانستند پیش‌بینی کنند که روزی این دجال خود را «خلیفهٔ دولت اسلامی» بنامد. نمی‌توانستد تصور کنند که کسی بتواند تاریخ اسلام و دین اسلام را چنین بی‌محابا به سخره بگیرد. درواقع شما باید مناطق متصرفهٔ خود را به «دولت ضد اسلامی» تغییر نام بدهید.
  • آنچه شما می‌گویید و عمل می‌کنید، نه‌فقط مخالف اسلام، بلکه مخالف سیرهٔ رسول‌اللّه نیز است. حضرت محمد (ص) رحیم بود، ولی شما بی‌رحمید. حضرت محمد انقلابیِ آینده‌نگر بود؛ شما مرتجعِ گذشته‌نگرید. این فرض که حضرت محمد، یکی از پویاترین مصلحان تاریخ، ۱۴۰۰ سال پس از وفات خود همچنان به رسم عهد باستان زندگی می‌کرد، سخنی مهمل است. انقلابیونِ بزرگ معمولاً به موفقیت‌هایشان بسنده نمی‌کنند. شما، ابوبکر البغدادی، می‌توانید فرمانده خوب نظامی باشد، اما مصلح، مردِ خدا، «رحمان و رحیم» نیستید، هرگز!»[۱]

منابع

ویرایش
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ تودنهوفر، یورگن. مهدی سجودی مقدم. Inside IS - 10 Tage im "Islamischen Staat" [نگاهی به داعش از درون]. ترجمهٔ رحمان افشاری. تهران: مهراندیش. 
  • نگاهی به داعش از درون: 10 روز در "دولت اسلامی"، یورگن تودنهوفر، ترجمهٔ رحمان افشاری.