«وقتی نقبی به تاریخ میزنی و روز دهم محرم سال شصت و یکم هجری از کربلا خارج میشوی چه پیاده میروی و چه سواره و یا به مدینه میروی و یا به شام مهم نیست ولی چهل روز بعد در اربعین واقعه کربلا هر کجا هستی بایست و برگرد و به پشت سر خود نگاه کن. مهم بعد زمان و مکان نیست. مهم مسیر است. چه آن مسیری که رهبری اش با حسین (ع) بود و از مدینه آغاز شد و حج را نیمه تمام گذاشت تا بر اساس دین توحیدی ابراهیم حنیف (ع) تاریخی نو در کربلا بسازد و چه مسیری که هدایتش با زینب (س) بود و به شام رسید و پایه حکومتی یزید را لرزاند و به مدینه بازگشت. این دو مسیر و پیامهای آن مکمل یکدیگر هستند، شاید هم یک مسیرند با دو جلوه که هم تاریخ خلق کرد و هم فلسفه و روش زندگی.»[۱]