ناتالیا گینزبرگ

نویسنده و سیاست‌مدار ایتالیایی

ناتالیا گینزبرگ (به ایتالیایی: Natalia Ginzburg) (زاده ۱۴ ژوئیه ۱۹۱۶ در پالرمو - درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۹۹۱ در رم) نویسندهٔ مشهور ایتالیایی است که در آثارش به روابط خانوادگی، سیاست و فلسفه می‌پردازد.

گفتاوردها

ویرایش

نجواهای شبانه

ویرایش
  • «حس می‌کرد در نگاهش محو می‌شود و احساس ناراحتی می‌کرد. دلش می‌خواست فرار کند و هم‌زمان تا ابد آن جا بماند.»[۱]

والنتینو

ویرایش
  • «مادرم می‌گفت: عشق بزرگترین هدیهٔ جهان به انسان است. اما من فکر می‌کنم که: «فراموشی» بزرگترین هدیهٔ جهان است، چرا که هیچ عشقی تا ابد نمی‌پاید و باید قدرتِ فراموش کردن آن به انسان‌ها داده شود…»[۲]
  • «پدرها همیشه فکر و خیالاتی عجیب و غریب در سر می‌پرورانند. مثلاً پدرم فکر می‌کرد افسر نیروی هوایی می‌شوم. من و نیروی هوایی! من که نمی‌توانم حتی سوار چرخ و فلک شوم. چون اگر از آن بالا، پایین را نگاه کنم، سرگیجه می‌گیرم!»
  • «سکسکه‌هایش از اعماق دلش برمی‌خاست. کف دستان لرزانش را بر روی لب‌ها فشار می‌داد. در قلبش نسبت به خود ترحمی تلخ و گزنده و به سیاهی شب احساس می‌کرد.»

شهر و خانه

ویرایش
  • «در رابطه با مدیحه سرایی‌های تو، دربارهٔ دوستی‌مان، باید به تو بگویم که به آن خیلی اعتقادی ندارم و بنابراین نمی‌دانم چه کنم. دوست واقعی، نمی‌گزد و گاز نمی‌گیرد.»[۳]
  • «من آدم مهمان نوازی نیستم. نه دوست دارم در خانه مهمان داشته باشم و نه در خانهٔ کسی مهمان باشم.»
  • «راستش آدم در بزرگ‌سال نباید نیازمند حمایت باشد. اما شاید نه تو نه من نه پی یه رو هرگز بزرگ نشده‌ایم. فقط چند تا بچه هستیم.»
  • «فکر کردن به کسی که معلوم نیست کجاست وحشتناک است.»
  • «زن‌های کوچک همیشه شانس‌های بزرگ دارند.»
  • «هر کس هر موقعی که بخواهد می‌تواند چیزهایی را بفروشد یا به دیگران بدهد اما هم چنان برای همیشه آن‌ها را درون خودش حفظ کند.»

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. ناتالیا گینزبرگ، نجواهای شبانه، ترجمهٔ فریده لاشایی، انتشارات دیگر، ۱۳۸۵.
  2. ناتالیا گینزبورگ، والنتینو، ترجمهٔ سمانه سادات افسری، انتشارات باغ نو، ۱۳۹۳.
  3. ناتالیا گینزبرگ، شهر و خانه، ترجمهٔ محسن ابراهیم، انتشارات هرمس، ۱۳۸۰.