سید محمود حسینی‌زاد

نمایشنامه‌نویس، داستان‌نویس، منتقد ادبی و مترجم ایرانی
(تغییرمسیر از محمود حسینی‌زاد)

سید محمود حسینی‌زاد (۱۳۲۵/ ۱۹۴۶م) مترجم، نویسنده و ناقد ادبی ایرانی.

گفتاوردها

ویرایش
  • «به‌نظرم ادبیات امروز آلمان ادبیاتی است زنده‌تر، پویاتر، امروزی‌تر، جهانی‌تر، خاکی‌تر، بشری‌تر و قابل درک‌تر و یک نکته که برای من مهم است: فکر می‌کنم این نوع ادبیات و نوشته‌ها، بیشتر به کار نویسنده‌های ما می‌آید و بیشتر می‌تواند آنها را با ادبیات روز دنیا آشنا کند. ضمن اینکه ما با ادبیات روز دنیا کمی بیگانه‌ایم.»[۱]
  • «هیچ نویسنده‌ای در ایران با نوشتن یا ترجمه اموراتش نمی‌گذرد. نویسندگان یا در کنار دلمشغولی نوشتن، مشاغل دیگری دارند یا با درآمد سایر اعضای خانواده روزگار می‌گذرانند.»[۲]
  • «جامعه ادبی ما از جامعه ادبی روز دنیا عقب‌تر است. نویسندگان ما غالباً زبان خارجی نمی‌دانند و با جامعه ادبی بین‌المللی ارتباط ندارند. در مجامع بین‌المللی شرکت نمی‌کنند و اطلاعاتشان در حد اینترنت و ترجمه‌های بعضاً نادرست محدود است. هدفم این است که ترجمه‌هایم چیزی به حوزه دانایی نویسندگان معاصر اضافه کند.»[۳]
  • «برداشت ما از ترجمه آزاد اشتباه است. ما ترجمه آزاد را آن نوعی از ترجمه می‌دانیم که مثل ذبیح‌الله منصوری اثر را بازنویسی می‌کند. در صورتی که ترجمه آزاد یعنی شما به اصل اثر وفادارید، به لحن نویسنده وفادارید، به زبان نویسنده وفادارید، فقط شکل جمله‌ها را بیشتر با دستور زبان فارسی و زبان رایج هماهنگ می‌کنید.»[۴]
  • «اثر ترجمه شده باید بوی ترجمه داشته باشد و اگر نداشته باشد اشتباه است و لابد یک جای کار ایراد دارد.»[۵]
  • «باید استعمارگری باشد تا مستعمره‌ای به‌وجود بیاید، باید سرمایه‌داری باشد، تا پرولتاریا هم باشد.»
  • «شما باید آمادگی داشته باشی تا عمله ظلم بشوی. به زور که شما را نمی‌برند.»
  • «خیلی خیلی زود، از همان نوجوانی، می‌دانستم که از چه زبانی خوشم می‌آید و از چه زبانی نه. شما تمایلی یا سلیقه‌ای دارید، بعد برخورد می‌کنید با سرمنشاء آن سلیقه و سلیقه‌تان تربیت می‌شود. آن سلیقه درونی من هم در این مکتب‌ها تربیت شد؛ در مکتب بیهقی و مولوی، ابراهیم گلستان و گلشیری، شمیم بهار و غزاله علیزاده، نثر آل‌احمد هم بود البته، به‌خصوص در مقاله‌هایش.»
  • «[...] وقتی به خودشان رحم نمی‌کنند، به زمین رحم کنند؟!»

منابع

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ