محمد شوقی زین (۱۹۷۲) نویسنده و فیلسوف الجزایری.

گفتاوردها

ویرایش
  • «ما به واسطهٔ عناد و سرکشی و شاید حماقت خود به قالب‌های خشکی می‌چسبیم و می‌خواهیم آن را لفظ به لفظ اجرا کنیم بنابراین بیش از آنکه آباد کنیم ویران می‌کنیم و پیش از آن‌که اصلاح‌گر باشیم کار را به فساد می‌کشانیم. آیا هر دوایی برای هر دردی مفید است؟ مقدار و اندازهٔ آن چقدر باشد؟ وزن و دوز چه؟ لازم است به روند حرکت جامعه و مشکلات آن نگاه کنیم تا برای کنترل حرکت و رشد و عملکرد آن قوانین دوره‌ای تدوین کنیم. روند حرکت جامعه اجازه نمی‌دهد از گذشته کپی‌برداری کنیم و تمام قوانین را از زمان‌های کهن – و لو آرمانی – برگیریم؛ این کار ضامن صلاح هر جامعه در هر زمان نیست.» [۱]
  • «بین دیدگاه‌ها و احساسات یک فرد اسلام‌گرا که به طرح و برنامهٔ خود اطمینان دارد و فرد سکولاری که به تمدن خود اعتماد دارد تفاوت بسیار است. اولی به امر ثابت و راحتی متکی است که نیازی به دشواری‌های تفکر ندارد و معتقد است که همه چیز را با خود دارد و دومی به قاعدهٔ شناوری پایبند است که آن را از نوعی سیستم‌های فکری به دست آورده است که در منطقهٔ تاریخی و جغرافیایی آن همانند اروپا و آمریکا موفق عمل کرده است. اما آیا ممکن است در جامعه‌ای که هم‌چنان فقیر است و بورژوازی نیرومندی برای انتقال به لیبرالیسم فعال تشکیل نداده است قابل اجرا باشد؟.»[۲]
  • «مشکل اسلام‌گراها آن است که رؤیای دورانی را در سر می‌پرورانند که امروزه با توجه به زمان و مکان و شرایط و زمینه‌ها (بُعد چرخشی که از آن صحبت می‌کنیم) به اوهام تبدیل شده است و مشکل سکولاریسم آن است که از جامعه فاصله گرفته است و به دنبال بسترسازی در آن نبوده است و برای فهم و قرائت آن تلاش نکرده است.»[۳]
  • «لازم است میراث تصوف را از راه فرهنگ نجات دهیم زیرا از سوی سیاست مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. سیاست آن را برای پذیرش نظام سیاسی فاقد اجماع به کار گرفت و از آموزه‌های تصوف به دنبال مشروعیتی بود که آن را در صندوق‌های رأی باخته بود؛ زیرا سیاست از ماهیت انعطاف‌پذیر میراث تصوف سوءاستفاده کرد و آن را زیرکانه و به صورت ابزاری در اختیار گرفت.»[۴]
  • «باید ارزش فرهنگی، حقیقت روحی و گرایش جهانی میراث تصوف را به آن بازگردانیم ما می‌توانیم مسایل زیادی را از میراث تصوف فراگیریم نه تنها در بخش عملی و اخلاق و رفتار انعطافی آن، بلکه در بخش تئوری نیز با گرفتن برخی از قالب‌های ویژهٔ نظری می‌توانیم درون‌های دردمندمان را درمان کنیم... میراث تصوف در بازسازی زندگی فکری و روحی و بازگشت به ایدهٔ تمرکز، با توجه به انسان در ابعاد داخلی و جهانی به ما کمک می‌کند.»[۵]

منابع

ویرایش