محمدحسن گنجی
محمدحسن گنجی یکی از برجستهترین جغرافیدانان و هواشناسان ایران بود. او به عنوان پدر علم جغرافیای نوین ایران شناخته میشود و نقش بسزایی در توسعه و آموزش این رشته در ایران داشت.
گفتههای دیگران درباره او
ویرایش- «استاد گنجي، چنانكه خود ميگفت، خوب زندگي كرده بود، اما در عين حال، مرد روزهای سخت و دشوار بود؛ از پياده آمدنش از اروپا به ايران در زمان جنگ جهانی بگيريد تا ... روزهايی كه همين چند سال پيش، چند دانشجوی نوپا به پرو پايش پيچيدند؛ از روزهايی كه برای گرم كردن خانه كوچكش، نفت در بساط نداشت تا روزهايی كه برای گذران معاش روزمره، به ترجمه شناسنامه و عقدنامه پرداخت. اما استاد گنجی مرد راه بود و از پا نمیايستاد. و خوشا كه در همان روزها دوستان و شاگردانی داشت، هرچند معدود، كه مردانه در كنارش ايستادند. استاد گنجي خود اما به مراتب بزرگوارتر از وضعيت تحقيرآميزی بود كه گرفتارش آمده بود. گرچه همچون همولايتي كهن خود، آن بزرگمرد خراسانی، ناصرخسرو قباديانی، براي گذران روزانه، كتابهای خود را فروخت، اما نوشتن كتاب «جغرافيا در ايران» را آغاز كرد. در برپايی گروه جغرافيای يكی از دانشگاهها نقشی برعهده گرفت و در پی آن، از راه دوستي، پاداشی برای او بس گرانبها، اجازه خروج از كشور را دريافت داشت. پس از سالها، به انگلستان رفت. در آنجا، ابايی نداشت كه رفقای پيشينِ به خارج رفتهاش به او خرده گيرند كه چه میكند؛ او در پاسخ گفته بود: «من كه مثل شما خطا نكرده و بار خود را نبسته بودم كه به خارج فرار كنم ». از اينها گذشته، پيشنهادهاييی هم براي ماندن و كار دريافت كرده بود، اما خيلی زود به سرزمين دوستداشتنیاش بازگشت. استاد در بازگشت، از نو، شروع به كار كرد؛ كاری كه خوب بلد بود: مديريت گروه جغرافيا و مقالهنويسی در مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامی؛ او پاي خيلیها را به اين كانون پژوهشی جلب كرد كه من كوچكترينشان بودم. هرچند جايش را بناحق تصرف كردند، اما گلهمند نبود... سخنچينیها را ميشنيد و میشنيديم، اما انگار خود را به ناشنيدن میزد! او اهل طنز بود. گاهي با خنده نمكين و پرمعنايي كه اغلب به لب داشت، داستان نامردمی ژاژخايان را بازگو ميكرد؛ معلوم بود همه چيز را شنيده و ميداند... استاد گنجي مردی نبود كه به زودی از ميدان به در شود. بسيار منظم بود و از روی برنامه زندگي و كار ميكرد؛ در كهنسالي هنوز برای سالهای آينده برنامه داشت. او بسيار متواضع بود. شگفتانگيز بود كه همه چيز را، بويژه درباره جغرافيا، میخواند. مسائل را به درستی پيگيری ميكرد؛ چيزي كه حالا در بين جغرافیخوانان اكسير اعظم شده است.»
منابع
ویرایش- ↑ سخن سردبیر. فصلنامه علمی جغرافیا (انجمن جغرافیایی ایران): دورۀ ۱۰، شمارۀ ۳۳، شهریور ۱۳۹۱.