محمدتقی جعفری
زبانشناس، مترجم، و فیلسوف ایرانی
محمدتقی جعفری (۱۹۲۳ - ۱۹۹۸) حکیمِ الهی دان و فیلسوفِ ایرانی.
گفتاوردها
ویرایش- «شخصی که تنها نیروی اندیشه را به کار ببندد و جز اندیشه، فرصت فعالیّت به هیچیک از قوای درونی ندهد، مانند این است که فقط یک عینک به چشم دارد.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «در اثر بعضی از معاصی، نه تنها وجدان از فعالیت میایستد، بلکه گویی وجدان نابود گشته و یک فعالیّت در انسان بروز کرده است
.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «جهان یا انسان بدون حرکت، مساوی است با نیستی .».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «بخندیم، امّا سرمایه خنده ما، گریه دیگران نباشد.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «در بازارِ پر آشوب نیمه دوّم قرن بیستم، بیست و یکمین تمدّن، همه چیز انسان و انسانیت را در صورت کالا به معرض فروش درآورده است .».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «وجدان تاریخ، همواره قلمی برای کشیدن خطّ سرخ به اباطیل و مزخرفات و اسمای دروغ گویان آماده کرده است .».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «بهشت، انعکاسی از موجودیّتی است که انسان در این زندگانی تحصیل کرده است: از محقّرترین لذایذ گرفته تا لقاء الله و رضوان الله و ایّام الله .».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «اگر انسانها میدانستند که عامل اساسی ترین خندههای آنان، هماهنگی مرموزی با گریههای آنان دارد، عظمت دیگری داشتند.».
- «جامعه صنعتی، معبدی است که قربانی میخواهد.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «به عقیده ما، بشر یک میلیون اشتباه ندارد، بلکه تنها و تنها، یک اشتباه مرتکب شده است و آن این است که: هدف و ایده آل زندگی خود را نمی داند.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «کسی که حیات را نمیشناسد، نمیتواند از حیات واقعی برخوردار شود.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «جان آدمی، در زندانی است که کلیدش در دست خود اوست .».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «زندگی بی محور و فاقد اصل ، نتیجهای جز فرو رفتن در تناقضات و مبارزه با خود در بر ندارد.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «- اگر یک انسان نتواند اصل تعهد را در زندگانی خویش قبول کند، مانند این است که نمی داند از کجا آمده است .».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «اعتقاد به خداوندی که نقشی در زندگی معتقد ندارد، اعتقاد نیست، بلکه نوعی از پدیدههای درونی است که تشریفات روانی نامیده میشود.».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی
- «بی اعتنایی به وضع انسانها، درست شبیه به بریدن جزء از مجموع پیکر است .».
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی