فاضل‌خان گروسی

محمد فاضل‌خان گروسی با تخلَُّص راوی (۱۷۸۴، بیجار - ۱۸۴۳، تهران) زندگی‌نامه‌نویس، ادیب و شاعر کردتبار ایرانی بود.[۱]

گفتاوردها

ویرایش
دل دیوانه کجا پند پذیرد مگرش      شکن زلف بتی نام کنم زندان را
گر نه از آتش دل خُشک شدی دیدهٔ تر      خلق را گفتی آماده شدن طوفان را
شاید ار دیدهٔ گریان مرا عذر نهد      هر که بیند نظری آن دهنِ خندان را[۱]
* * *
ترا تا زلف بر رخ بر شکستند      جهانی دل به یکدیگر شکستند[۱]
* * *
از خوشی‌ها همه آغوش تهی باید کرد      با غم رویش اگر دست در آغوش کنی
یار از یار فرامش نکند جهدی کن      که به آزار نه از یار فراموش کنی[۱]
* * *
دارای جهان که داورش یاور باد      تا دَور بود به داوران داور باد
تا هرچه ز کف دهد به بخشش زر باد      تا هرچه ستاند ز شهان کشور باد[۱]

منابع

ویرایش
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ روحانی، بابا مردوخ. «فاضل خان راوی گروسی». در تاریخ مشاهیر کرد. ج. اول (عرفا، علما، ادبا و شعرا). تهران: انتشارات سروش. ص ۳۵۰. شابک ‎۹۶۴۳۷۶۰۴۰۵.