علی موسوی گرمارودی
شاعر، حافظ پژوه، گوینده
سیّد علی موسوی گرمارودی (۱۹۴۱، قم) شاعر، کنشگر سیاسی، روزنامهنگار، دکترای زبان و ادبیات فارسی و مؤلف ایرانی است.[۱]
گفتاوردها
ویرایشهر که را دیده بر آن چهرهٔ گلگون افتاد | چون شقایق، دلش از داغ تو، پر خون افتاد | |
باد سرگشته در آفاق شب تیره، چو ماه | هر که از دایرهٔ مهر تو، بیرون افتاد | |
عقلم از عشق، نه بیهوده به خود سلسله بست | حکم دیوان قضا بود، که مجنون افتاد | |
بر در عشق نه من حلقه به گوشم تنها | ماه نو نیز، در این حلقه ز گردون افتاد | |
سر بازار وفا، جان همه بگذار و برو | آن که جان برد از این معرکه، مغبون افتاد | |
دل شیران به عبث، صید غزالان نشود | کس ندانست به دام تو، دلم چون افتاد | |
به همین سینهٔ من سوخت، که از مهر تو بود | داغ هر لاله که بر سینهٔ هامون افتاد[۱] |
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. چهارم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۲۰۳۰. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.