علی بن مُلّا عبدالرسول مازندرانی شهرت‌یافته به عبدالرّسولی، با تخلُّص ثابت (۱۸۷۹، تهران - ۶ اوت ۱۹۴۳، اصفهان) پژوهشگر ادبی، متن‌ویرای کهن، استاد زبان و ادبیات فارسی، خوشنویس و شاعر ایرانی بود. او در علوم ادبی شاگرد ادیب پیشاوری بود و دیوان‌های گوناگون را ویرایش [تصحیح و تنفیح] نمود.[۱]

گفتاوردها

ویرایش
طریق محبت
جهان به کام دل من رسید و خرسندم      که داد وعده ی وصل آن نگار دلبندم
لب از تبسم شیرین شکفت و با من گفت      که من به صحبتت ای دوست، آرزومندم
یگانه گشت به دل با من از عنایت و لطف      چو در طریق محبّت، ندید مانندم
از آن دو زلف گره‌گیر، نگسلم پیوند      جدا کنند به تیغ، ار چه بند از بندم
قدت چو سرو و روان است و روی ماه تمام      به پیش روی و قدت، سرو و ماه نپسندم
اگر به چشم عنایت، یکی به من نگری      به جز از همه عالم دو چشم بربندم
حدیث زلف سیاهش از این غزل بو کن      که جای لفظ، در آن مشک تو پراکندم
رواست ای بت سیمین ز من بپوشی روی      که دل به مهر تو از سیم و هم ز زر کندم
یقین بدان که مرا بی‌تو دل نگردد شاد      وگر نهفته ی قارون به مفت بدهندم
رخ تو مجمر زردشت و آذربرزین      به خط و خال تو فارغ ز زند و پازندم
یکی ملامتم از عشق کرد و پندم داد      ندیده روی تو آن کس که می‌دهد پندم[۱]

منابع

ویرایش
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. دوم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۹۵۴. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.