عبدالله طالع همدانی
شاعر ایرانی
عبدالله طالع (۱۹۱۴، همدان - نوامبر ۲۰۰۳، تهران) شاعر، تصنیفساز، موسیقیدان و خوانندهٔ ایرانی بود.[۱]
گفتاوردها
ویرایشبا که گویم ای فلک درد نهان خویش را | تا به کی بندم ز نالیدن دهان خویش را | |
استخوانم ز آتش غم سوخت، کو یا رب نمی | تا که بنشانم دمی سوز نهان خویش را | |
ناله چون باشد گلوگیرم ز غم، بر آن شدم | تا به اشک دیده بنشانم فغان خویش را | |
آنچنان گشتم پریشان، کز پریشان خاطری | رایگان دادم ز کف تاب و توان خویش را | |
بخت بد بین کز نگونبختی چو مرغی بوالهوس | عرصه ی بیگانه کردم آشیان خویش را | |
شد سیه روزم از آن روزی که هم از سادگی | عرضه بر بیگانه کردم داستان خویش را | |
ای دریغا کز ره کجخویی و کجظالمی | دشمن دیرینه کردم دوستان خویش را | |
از غم بیهمزبانی رنجهام، کو همدمی؟ | تا بکاهم بیش و کم رنج روان خویش را | |
غیر اشک و آه و خون دل ندارم تحفهای | بر که آرم غیر خود این ارمغان خویش را | |
ترجمان جان پر دردم چو باشد این دو بیت | مینگارم تا کنم با آن بیان خویش را | |
«چون صبا سرگشتهام در وادی آوارگی | میروم تا گم کنم نام و نشان خویش را» | |
«بسکه از سوز درون چون درد پیچیدم به خود | عاقبت بر باد دادم دودمان خویش را» | |
پر پریشانخاطری طالع عجب نبوَد که خود | در کف اغیار بسپردن عنان خویش را[۱] |
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. چهارم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۲۳۹۲. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.