عبدالحسین جلالیان

به نام خداوند بخشنده مهربان

عبدالحسین جلالیان با تخلُّص جلالی (۱۹۲۸، یزد) داروساز و شاعر ایرانی است.[۱]

گفتاوردها ویرایش

  • «گرایش من به شعر و ادبیات فارسی به سبب کوشش‌های بی‌دریغی بود که معلم و مربی‌ام حسین آموزگار، دربارهٔ من معمول می‌داشت؛ چنان‌که در دورهٔ دبیرستان زبانم به کلام منظوم باز شد و از آن پس به سرودن شعر پرداختم.»[۱]
  • «پس از سال‌ها طبع‌آزمایی بدین نتیجه رسیدم که شاعر امروز می‌تواند با حفظ اوزان شعر فارسی، مفاهیم مختلفِ نو را در قالب شعر کهن درآورد و نیازی به شکستن اوزان و حذف قوافی نیست و در این شعر آزاد ای آدم‌های نیما را به صورت دوبیتی درآورده و هیچ‌گونه اشکالی در مفهوم آن به وجود نخواهد آمد.»[۱]
آتش ماتم
اشکم که پیش چشم تو بر رخ چکیده‌ام      آهم که تن به آتش ماتم کشیده‌ام
یک بار بوسه از لب لعلت نشد نصیب      یک عمر در هوای لبت، لب گزیده‌ام
تا دست غیر شد به گریبانت آشنا      با هر دو دست چاک گریبان دریده‌ام
نادیده‌ها ز باغ تو گل چیده در خیال      بیچاره من که دیده‌ام اما نچیده‌ام
از کودکی فتاده به پیری گذار عمر      من رنگ و روی دور جوانی ندیده‌ام
تا رنگ زرد چهر شود همچو لاله سرخ      ای اشک همّتی که تو را برگزیده‌ام
چون خار خشک سر به کویر عدم نهم      تا کس نگویدم که به پایی خلیده‌ام
در راه عشق کس چو جلالی قدم نزد      این راه را به پا نه که با سر دویده‌ام[۱]
تلافی
اگر سگی به تو دشنام داد و تندی کرد      خموش باش و به گردن قوی مکن رگ را
که گر سگی به رهی پای رهروی گیرد      گزیده‌پا به تلافی نمی‌گزد سگ را[۱]

منابع ویرایش

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. دوم. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۹۸۸. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.