سوفیا د ملو براینر اندرسن
شاعر پرتغالی
سوفیا د ملو براینر اندرسن (۶ نوامبر ۱۹۱۹، پورتو - ۲ ژوئیه ۲۰۰۴، لیسبون) شاعر، مترجم و نویسندهٔ پرتغالی بود.
نخستین کتاب شعرش را در ۱۹۴۴ نشر کرد. در ۱۹۶۱ مجموعه اشعارش با نام Livro Sento برندهٔ جایزهٔ بزرگ انجمن نویسندگان پرتغالی شد. او مترجم آثار دانته به پرتغالی و مترجم آثار نویسندگان برجستهٔ پرتغالی به فرانسوی بود. در ۱۹۶۸، نماینده مجلس شد.[۱]
گفتاوردها
ویرایش- «میانِ درختان ساکتِ تاریک
- آسمان سرخ، شعله میکشد
- و دیونیسوس
- زاده شده در دل رازناک غروب
- غبار جادهها را درمینوردد.
- سرشاری میوههای ماه سپتامبر
- چهرهٔ او را در خود مأوا میدهند
- هر یکی، سرشار از سرخیِ کامل او،
- شکوه پرحرارت تابناکی
- که مرز میان خدایان و میرندگان را مشخص میکند.»
- — دیونیسوس [۱]
- «آینهها تمام روز تابناکاند
- هرگز آنها تهی نیستند
- مردمکِ صیقلیشان چشمانشان
- همچون چشمان گریه میدرخشد و برق میزند
- حتّی زیر پلکهای تاریکی.
- در تاریکروشنِ واپسین ساعاتِ شب
- آنگاه که خاموشی، خود را در دل سکوت جای میدهد
- تنها آنگاه است که نورِ ساکن اندرونِ آینهها
- رخ مینماید و چیره میشود بر ما،
- نوری برکنده از درونِ آتشی، آبگینهوار سرد.
- — آینهها [۱]
- «مردگان در کنار ما، خاموش
- از جام لبریزِ حیات مینوشند
- تنها سایهها، در تعقیب حرکات و اشارات ما
- درمییابند گذر آرام آنها را
- شباهنگام
- که به جستوجوی ما میآیند.
- آنها از اتاقهایی میگذرند که ما در آنها خلوت گزیدهایم
- خود را در هالهٔ حرکاتی میپوشانند که ما شکل بخشیدهام.
- کلماتی را تکرار میکنند که ما در طیِّ روز بر زبان راندهایم
- و خمشده بر بسترهای ما
- رؤیاهای ما را همچون شیر سر میکشند.
- لمسناپذیر، بیشکل و بیوزن
- آنها با گرمای خون ما، خود را گرم نگه میدارند
- لبخند میزنند بر نقشهایی که بازی میکنیم
- و میگریند برای ما با چشمان نامرئی،
- چرا که نیک میدانند رهسپار کدام دیاریم…»
- — مردگان [۱]