زندگی خصوصی
فیلم سینمایی
زندگی خصوصی فیلمی به کارگردانی محمدحسین فرحبخش، نویسندگی اصغر نعیمی و تهیهکنندگی عبدالله علیخانی ساخته سال ۱۳۹۰ است.گشت ارشاد و زندگی خصوصی پس از ۶ روز اکران به دلیل مخالفت انصار حزبالله توقیف شد.اما پس از مدتی علیرضا سجادپور مدیر نظارت وارزشیابی وزارت ارشاد از اکران محدود این فیلم خبر داد ولی پس از مدتی شورای نمایش از لغو کلی مجوز این فیلم خبر داد.
- کارگردان محمدحسین فرحبخش. فیلمنامهنویس اصغر نعیمی.
گفتاوردها
ویرایشابراهیم
ویرایش- زن بی حجاب و بد حجاب فرقی نمیکنه همشون کافرن٬ خداوند در قران گفته اشدا الکفار٬ یعنی چی؟ یعنی مبارزه با بیحجابی کمتر از جنگیدن تو جبههها نیست. ما نباید اجازه بدیدم این جماعت بیبند و بار آرمانهای انقلاب ما رو لگدمال کنن٬ باید بزنیم تو دهنشون
- بذار یه چیزی بهت بگم٬این روزها فضا فضای اتهام زنیه٬هرکی یه جوری متهمه٬
- یکی براندازه
- یکی منافقه
- یکی انحرافیه
- یکی مزدوره
- دعوا دعوایه قدرته٬ مائم تو بازیم٬ ترکشش به ماهم میگیره٬ شما زیاد جدی نگیر
- تو خوبی
- گرمی
- با محبتی
- درجه یکی
- خوش سلیقهایی
- خوش لباسی
- رفیقی
- الله اکبر از دست تو
پریسا
ویرایش- مختصر رابطه؟ تموم شد رفت؟ بدون هیچ مسئولیتی؟
- آخی احساس گناه می کنی؟چی شد پس؟ تو که میگفتی رابطه ما ثوابم داره.
تراشکار
ویرایش- دوره عوض شده٬من و تو هم باید عوضی بشیم.
- اینقدر سردار سردار به خیک من نبند
- من قبل از جنگ تراشکار بودم
- الانم تراشکارم
- تو جنگ بودن منو وکیل و طلبکار ملت نکرده
- ما انقلاب کردیم که دین رو حاکم کنیم
- اما مشکل از اونجایی شروع شد که یادمون رفت
- اسلام دین اخلاقم هست
- چسبیدیم به احکام
- اخلاقو گذاشتیم لب طاقچه و فراموشش کردیم
- هیچ فکردی که چرا بیشتر متدینین ما اینقدر عبوس هستند
- در حالی که پیغمبر ما نمونهی خوش خلقی با امتش بود
- امام صادق از دین تعریف داره اقا ابراهیم
- میگه دین به رکوع و سجود طولانی نیست
- دین یعنی امانت داری و وفاداری به عهد
- امانت این بچه ها رو چه جوری نگه داشتیم (عکس شهدا روی دیوار)
- به عهدی که با این ملت بستیم
- چه قدر عمل کردیم
- از احکام فقط اینو یاد گرفتیم
- که دو تا ماشین بندازیم تو خیابون
- تن و بدن جونامونو بلرزونیم
- یا یه هلی کوپتر بفرستیم
- رو سقف خونه مردم نیرو پیاده کنیم
- برای جمع کردن چارتا بشقاب آهن
- یارو هفتاد میلیون پول هیئت و که مردم به امانت بهش داده بودن رو خورده
- اونوقت تو عروسیه برادرزاده اش
- چون یه دلنگ و دولنگی کردن میگه
- معصیت داره
- حرومه
- من نمیرم
- از احکام همین رو یاد گرفتیم
- که اگه یه دختر دو تار موش پیدا بود
- با پونز فرو کنیم تو پیشونیش
- اونوخت ادعا کنیم خیرخواه مردمیم
- نگران اخرت اونا هستیم
- همین خیرخواهی بعضیا کار دستمون داد
- و اینجوری شد که به اینجا رسیدیدم
گفتگوها
ویرایش- ابراهیم: من کسی رو نپیچوندم٬ تو داری موضوع رو زیادی بزرگش می کنی٬ یه مختصر رابطه ای بین ما بوده تموم شد رفت.
- پریسا:مختصر رابطه؟ تموم شد رفت؟ بدون هیچ مسئولیتی؟
- ابراهیم: چه مسئولیتی! من باید چه کار کنم؟ بگم غلط کردم٬ گه خوردم٬تا تو کوتاه بیایی.
- پریسا: نه دیگه نمیشه.بیایی اینجوری زندگی منو به هم بریزی٬ با احساسات من بازی کنی٬ یعد بگی تموم شد رفت٬ فکر کردی من کیم ابراهیم.
- ابراهیم: ببین پریسا جان٬ تو که میدونی من زن و بچه دارم٬ من دیگه نمی تونم این رابطه رو ادامه بدم٬من تو چش زنم نگاه می کنم احساس گناه می کنم.
- پریسا: آخی احساس گناه می کنی؟چی شد پس؟ تو که میگفتی رابطه ما ثوابم داره.
- ابراهیم:حرفای خودمو به خودم تحویل نده.
- ابراهیم: تو از من چی میخوایی؟
- پریسا: هیچی٬ فقط یه شناسنامه برا بچهام٬کجا میری؟
- ابراهیم: جهنم!
وجدان ابراهیم پس از کشتن پریسا
- پریسا:پشیمون نیستی؟
- ابراهیم:پشیمون برا چی؟ مقصر خودش بود.
- پریسا: الان راحتی؟احساس گناه نمی کنی؟
- ابراهیم: آدما وقتش که برسه با احساس گناهشون کنار میان٬ گناه بزرگتر وقتی بود که اجازه میدادم اعتبار آبرو . زندگی منو تباه کنی.
- پریسا: بچمون چی؟ اونکه گناهی نداشت٬اونم کشتی.
- ابراهیم:آره بچمون بیگناه بود٬ ولی اون قربانی هدف بزرگتری شد.
- پریسا: تو تقاص کارات رو پس میدی.
- ابراهیم: اشتباه می کنی٬ این دنیا کثافت تر از اون چیزیه که فکر کی کنی٬من نمی ترسم٬برا اینکه به عدالت اعتقادی ندارم.