رحیم معینی کرمانشاهی
نقاش، روزنامهنگار، نویسنده و شاعر ایرانی (۱۳۰۱–۱۳۹۴)
رحیم معینی کرمانشاهی (۵ فوریه ۱۹۲۳، کرمانشاه - ۱۷ نوامبر ۲۰۱۵، تهران) نقاش، روزنامهنگار، نویسنده، شاعر و ترانهسرای ایرانی بود.[۱]
گفتاوردها
ویرایشامروز که رنگ و بویی اندر گل ماست | چون لاله بجز آتش و خون در دل ماست | |
فردا که خزان به گلشن عمر وزید | ای لالهرخان چه از جهان حاصل ماست[۱] |
این نوش جهان که خالی از نیش نبود | شایسته ی این شتاب و تشویش نبود | |
اکنون که گذشته زندگی میفهمیم | عمر من و تو فسانهای بیش نبود[۱] |
ما مرغ گفتار جهانیم همه | محکوم زمانیم و مکانیم همه | |
هر شمع برافروخته شد چند صباح | پروانه صفت عاشق آنیم ما[۱] |
تا معتکف کوی خرابات شدیم | آسوده از این وهم و خرافات شدیم | |
زان روز که با پیادگان بنشستیم | در بازی شطرنج جهان مات شدیم[۱] |
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ برقعی، محمدباقر. سخنوران نامی معاصر ایران. ج. اول. نشر خرم، چاپ ۱۳۷۳. ص۳۴۸. شابک ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۲۴۰۴.