خسرو انوشیروان

بیست و دومین و بزرگ‌ترین شاهنشاه ساسانی (۵۳۱–۵۷۹)

خسرو انوشیروان، خسرو اول، شاهنشاه ساسانی بین سال‌های (۵۳۱ - ۵۷۹ میلادی)

گفتاوردها

ویرایش
  • «مروّت آن است که کاری را پنهانی انجام ندهی که در آشکارا از آن شرم داری.»

منسوب

ویرایش
  • «اگر خواهی تو را دیوانه‌سار نشمرند، آنچه نایافتنی است مجوی.»
  • «اگر می‌خواهی اندوهگین نباشی، حسود مباش.»
  • «جایی‌که راز گویند، گوش مدارید.»
  • «چرا ایمن خسبد کسی که با پادشاه آشنایی دارد.»
  • «چرا دشمن نخوانی کسی را که جوانمردی خود، آزار مردمان داند.»
  • «چرا دوست خوانی کسی را که دشمن دوستان تو باشد.»
  • «چرا زنده شمرد خود را، کسی که زندگانی او جز بکام او باشد.»
  • «خردنگرش و بزرگ‌زیان مباش.»
  • «خویشتن‌شناسان را از ما درود دهید.»
  • «داد از خود بده تا از دادده مستغنی باشی.»
  • «دارو در تندرستی خورید.»
  • «در آب مردن به که از غوک زنهار خواستن.»
  • «در خانهٔ کسان کدخدایی نکنید.»
  • «در میان زن و شوهر میانگی نکنید.»
  • «شهرها را به عدل محکم کنید.»
  • «فریفته‌تر از آن کسی نبود که یافته به نایافته دهد.»

دربارهٔ او

ویرایش
  • «سلطنت خسرو اول یکی از درخشنده‌ترین دوره‌های عهد ساسانی است، و ایران چنان عظمتی یافت که حتی از عهد شاهپوران بزرگ نیز درگذشت؛ و توسعه دامنه ادبیات و تربیت معنوی این عهد را کیفیت مخصوص بخشید… می‌توانیم بگوییم که مصائب عمومی و بدبختی‌های اجتماعی در عهد انوشیروان کمتر از ادوار سلف بوده، ولی مردم بیشتر آن را حس می‌کردند، زیرا بیشتر فکر می‌نمودند.»[۱]
  • «آورده‌اند که نوشین‌روان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود، غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند از این قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان، اوّل اندکی بوده‌است هرکه آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.»
    • سعدی، گلستان، باب اول، در سیرت پادشاهان، حکایت نونزدهم[۲]

پانویس

ویرایش
  1. تاریخ و فرهنگ ایران، ص ۳۰۸
  2. تارنمای گنجور، سعدی، گلستان

منابع

ویرایش
  • محمدی ملایری، محمد. تاریخ و فرهنگ ایران. جلد اول. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۹. شابک: ۷-۵۲۷-۳۱۵-۹۶۴

پیوند به بیرون

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ