حکم
فیلم به کارگردانی مسعود کیمیایی ۱۳۸۳
حکم (۱۳۸۳) فیلم ِ مسعود کیمیایی
- محسن (پولاد کیمیایی): این جسارت نیست، اما قیمت طلا و رولکس و تریاک این روزا معلومه، قیمت این بچههاست که معلوم نیست. که اونش واسه شما مهم نیست.
- سهند (بهرام رادان): اونا خیلی دوست دارن بدونن چقدر ازشون خوردی، اما اینجوری نمیان سراغت. سرتو با الماس عین شیشه میبرن.
- فروزنده (لیلا حاتمی): حمید جون! مهندس! حالا لباسای عروسکو درآریم ببینیم توش چیه. کائوچوئه، مقواست، پوشاله یا تنه، گوشته، قلبه، خونه، آدمه؟
- فروزنده: دو دفعه از تو رئیس، از تو حیوون حامله شدم. حتی پول کورتاژ رو از حقوقم کم کردی. بچهی خودتو نذاشتی تو شیشه تو مطب بمونه. با دست خودت مثل یه تیکه گوشت، جیگر سیخ نشده، وزنش کردی، تو دستت تابش دادی، الکی بغض کردی، انداختیش تو مستراح، سیفونو کشیدی آبو بستی روش. پایین نمیرفت، بچهمون تو گلوی خلا فرنگی گیر کرده بود. یادته؟ بارون میومد. با سیخ ته چترت هی زدی، زدی، زدی، زدی. تا رفت پایین. به تن و قلب راه نیفتادهش زدی.
- فروزنده: هی گفتی میگیرمت. میگیرمت. ای تف به این لغت میگیرمت. کیو میگیری؟ چیو میگیری؟ من اگه بخوام شوهر کنم، من میگیرمت.
- فروزنده: هنوز میگی عاشقتم. هنوز میگی عشق تو اول و آخرمه. قد همین حرفی که زدی وایسا. قد همین حرفت قد بکش. این تو هنوز یه دو ماهه از این مرتیکه دارم. چی کار باید بکنم تا هنوزم بخوای زنت بشم؟
- سهند: اگه قرار به درددل کردن بود خب میشستین تو کافیشاپ درددل میکردین. من کی اینو بردارم قصهی زندگیمو تعریف کنم؟
- فروزنده: بهتره این حیوونو بهتر بشناسی. خیلی وقته همه پنج طبقهی سکرتری اون دفتر ساختمونی میدونن برای استخدام باید به این آقا تست بدن، همهی سکرتری.
- فروزنده: مث سگ هر کی دستش بو محبت داشت رو سرم کشید، دم تکون دادم.
- فروزنده: تو که مغزت جای خودش نیست، اینجا. اما من میزنم جایی که مغزته، جایی که باهاش فکر میکنی.
- رضا معروفی (عزتالله انتظامی): به من گفته بودن شما جوونتر از حالاتی.
- رضا: چرا یهو نمیاین؟ چرا خورد خورد میاین؟
- رضا: سهند، خوشگله! سهند و سبلان دیگه؟
- رضا: هشت تا تخم مرغ میندازی تو کره، محلی. زردهشو به هم نزنیا. میخوام وقتی میخورم ببینم، رؤیت کنم. زردهشو که به هم میزنن و جنجال تو توبه راه میندازن و جنگ بین زرده و سفیده و کره و نمک و دو پر گوجهفرنگی مغلوبه میشه میذاره جلوت، جیگر میخواد، جیگر میخواد بگه این محلی نیست.
- محسن: هر چی میخوای بگو. فقط سیخ تو اعصاب ما نکن.
- رضا: شما پاسپورت قلابی میخواین، من کلاهبردارم؟ خفنی از سر و روتون میباره.
- رضا: آی تو اون روح مرده و زندهت جلال. من دیگه کارای کوچیک برا آدمای کوچیک نمیکنم. بشمر: گلوله، مهندس، جواهر، دزدی، هوم ... پاسپورت. ما رو باش علاف چهار تا بچه شدیم.
- فروزنده: آقا! دنیادیده، تموم کن. دختر داری، زن داری، عشق داری. شاهنامه میخونی. حافظ میشناسی. سن تو باید از این حرفا بزنه نه قیمتش رفته بالا.
- فروزنده: اون مثلآ عشقمه، قراره من بهش تکیه کنم. قراره با هم زندگی کنیم. نگاه چه بدبختم. میگی دستات میلرزه. همهچی مونده رو دستم.
- فروزنده: از این پاسپورت، مرز، از این، میترسم. این شهامتو دارم که خالی کنم تو مغزم اما میترسم. من رؤیا ندارم، از اینم میترسم.
- محسن: حالا دیگه دوسِت دارم.
- رضا: این دختره رو اذیت نکنیا. هر جا باشی به اون خدا قسم، میدم سرتو با لبهی پیت حلبی ببرن.
- محسن: انقده با حلبی شاهرگ نزن. آقا رضا ما که پیرهنمون رو یه بند خشک میشه، چرا ازم پنهون میکنی؟ میشناسمت!
- فروزنده: مث اینکه با هم از چشمهسر اومدیم تهرون. باید یادت بیاد. به این میگن پیشرفت!
- فروزنده: حتی آدمی که خیال میکنه، خیال میکنه دوسته، رفیقه، عاشقه، عاشقه! نباید یه خبر بده؟ رفتی که شاه برگردی؟
- فروزنده: گه بگیرن اون کلمهی عشقی که از دهن تو درآد.
- سهند: عاشقا آدمای متوسطین. با تعریف از هم خودشونو بزرگ میکنن.
- سهند: ما هم مث همه، درس میخوندیم، روزنامه میخوندیم، گیتار میخریدیم اما یاد نمیگرفتیم.
- محسن: از اینکه شوخی رو قاطی جدی کنی، خودت ضرر میکنی.
- رضا: یه زمانی هم بلبل رو دستهی تار من نشسته بود، میخوند.
- رضا: خیلیا گل تو خلاشون سبز میشه.
- رضا: پاتو از روزگار ورندار. از زندگی نترس.
- رضا: خدا رحمت کنه صادق هدایتو. یه چیزی تو جوونی به من گفت که تا دنیاست تو گوشمه. گفت آدمیزاد یه سرمایهی بزرگ داره، خودکشیه! نه از ترس و یا دلتنگی، نه! بهت توهین شد، طاقت نیوردی برو سراغ سرمایهت. پول دفن و کفنتو آماده کن مزاحم کسی نباشی، خداحافظ.
- رضا: من این کود سمی رو کار دارم. هم سمو، هم کودو.
- فروزنده: چقدر خوبه آدم تو خونهش سینما داشته باشه.
- حد میثاق (خسرو شکیبایی): من یه آهنگ با ناهار، یه آهنگ با شامم میخورم.
- حد میثاق: کاش بعضی از آدما قد نصف ماهی، خاویار داشتن.
-
- محسن: ما هر دو از چشمهسر اومدیم، دانشگاه قبول شدیم رفتیم ...
- حد میثاق: شعار، شعار.
- محسن: اسمش این نیست. وقتی عقیدههات درست باشن اما خب اونا رو ...
- حد میثاق: درست بگن!
- محسن: سرکوب بشی، هر کی یه راه و طرفی برای خودش باز میکنه اونوقت میفتی تو خلاء
- حد میثاق: خلا!
- محسن: اسمش این نیست. عقیده اگه بد اجرا شه، دلیل بر بد بودن عقیده نیست، اجرا شکست خورده. ما هم بنیه نداشتیم منم زدم به ...
- حد میثاق: لاتبازی.
- محسن: اسمش این نیست. شما که مآبی، سردستهای، رئیسی. برا خودم درددل میکنم. اگه عاقبت این جهانو میخوای، صاحب قدرت شو. دیگه درس خوندن مهم نبود. اما اون دختر، فروزنده زد به یه جاهای دیگه.
- حد میثاق: یعنی شد فا ح شه!
- محسن: اسمش این نیست. چرا همهچیو غلط میگی؟ یا میخوای من نزنم وسط هدف؟
- حد میثاق: کار ما فقط پوله، پول. یعنی پول!
- محسن: همون پول. همون پول یعنی سیاست! پول و قدرتم که یعنی ...
- حد میثاق: اسمش این نیست! ما کار خودمونو میکنیم. ما تو تاریکی بهتر بلدیم لایی بکشیم. اسمش اینه!
- محسن: اسمش اعتراضه. اسمش اینه!
- حد میثاق: تو الآن بلند میشی میری تنهایی، کارتو میکنی و برمیگردی. ببین ازت خوشم میاد، اما تا یه جاهایی ... میدونم زحمت کشیدی، از ولگردی و زورگویی و چاقوکشی و لاتبازی و گنجیشکروزی، هفتیری شدی. اما ببین، آیکیو میدونی یعنی چی؟ یعنی هوش، داری اما شلختهای و جوون! میخوای خرمردرند بشی، نمیشه. بین این همه آدم زرنگ که نمیتونی علمداری کنی. عاقل باش، مواظب باش. وقتی میری اون بالا یا میبریمت، زیادی دید نزن، اونی که شترو برده بالای بوم، بلده چطوری بیارتش پایین. میدونی بلده!
- محسن: آقازن لال هم نعمته.
-
- حد میثاق: خیلی بهدردخور شدی، هر چی بیشتر به درد بخوری اعتماد بهت بیشتر میشه، بزرگتر میشی. هر چقدرم که بزرگتر بشی ...
- محسن: قابل مرگ میشم.
- محسن: شما با من چته؟
-
- جلال: به! باد آمد و بوی عن برآمد.
- حبیب: آقا آقا آقا! یاد بزرگوار پدرش افتاده.
- رضا: به این رستوران نمیاد آخور داشته باشه، اونم با اینهمه یابو.
- حد میثاق: آقا شما معروفی. معروفی به اینکه تو بچگیات با شیطون تو یه چاله میشاشیدین.
- فروزنده: ما معتاد همیم، خیال میکنیم عاشقیم.
- سهند: بگو چی کار کنم؟ بگو چی کار کنم؟ چرا نمیای؟ چرا نمیری؟ چرا میخندی؟ واسه چی انقد خوشی؟ خودت خواستی. عاشق شده بودی و با من تمومش کردی. میری از راه دور دست تکون میدی؟ تو مردی! تو مردی! مرده، مرده، مرده، مرده!
- رضا: فروزنده! عقل میگه ول کن. محسن کشتهتو عاشقانه میخواد.
- حد میثاق: سرراست انقده انگلیسی رو باربرای آبادانم بلدن. چیه؟ کم میارین زبونتون عوض میشه؟
- حد میثاق: ببین، اینجوری میخندی برات بد نشه آ. میترکی میریزه به در و دیوار.
- محسن: دو تا سؤال دارم، این دومیشه. ببینم تو دوش میگیری همهجات خیس میشه؟
- حد میثاق: اگه به شکله، همگی نگاه. عین اونایی که دارن تو استخر میشاشن، میترسن اما کیف میکنن.
- فروزنده: اگه کار خودمو خودم تموم نکنم، تموم عمرمو بوگند میگیرم.
- محسن: خواستم به حکم تو، به حکم عشق بمیرم.
- محسن: اسلحه که داشته باشی، همهچی سادهتر میشه. من تو رو خیلی عاشقتم.
- محسن: هنوزم با این وزنت، دستت سنگینه.
-
- محسن: میدونستم هیچوقت آدم نشدم.
- فروزنده: بالاخره فهمیدی خره؟ هیچوقت آدم نشدی.
- محسن: دوست داری عین فیلما اینجوری بمیرم؟
- رضا: هیچ حکمی برا تو نبود. بچه چی کار با من کردی؟ سرتق. همهی عمرمو خراب کردی.