جوشا کوهن
نویسنده و فیلسوف آمریکایی
جوشا کوهن (به انگلیسی: Joshua Cohen) (متولد ۱۹۵۱) استاد فلسفه، علوم سیاسی و حقوق دانشگاه استنفورد و دانشگاه اپل است.
گفتاوردها
ویرایش- «اگر روشنگری به معنای این است که جامعه بشری بر خرافات فائق آید و عقل پذیری را مورد توجه قرار دهد و متد و روش علمی را مبنای کار خود قرار دهد این پدیدهای است که مربوط به قرون ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ میلادی در اروپاست… اینکه این مبانی از کجا آمد و چه عواملی در شکل گیری این مبانی دخیل بودند جای بحث و بررسی دارد و نمیتوان آنرا صرفاً محدود به اروپا کرد… برای نمونه بسیاری از آثار یونان باستان با ترجمه مسلمانها دوباره به غربیها رسید و همین نشان میدهد که اگر این ترجمهها نبود چه پیش میآمد… لذا فرایند روشنگری با تعریف خاص پدیدهای مربوط به اروپاست که تبعات آن خارج از اروپا را دربرگرفت و البته تأثیر آن بر همه فرهنگها یکسان نبود… برخی فرهنگها اتکا و اصالت به روش علمی و مشی تجربهگرایی و اثباتگرایی آنرا نپذیرفتند و به مباحث متافیزیکی همچنان اصالت میدادند و باور داشتند… خود این مشی تجربه گرایی و قرائت اثباتگرایی باعث بروز مشکلاتی در جامعه غربی شد و رویکردهای پسااثباتگرایی در انتقاد به این رویکرد بروز و ظهور کردند. رویکرد پسامدرنیسم در واقع اصالت دادن به روش علمی و اثباتی مورد تأکید مدرنیسم را مورد انتقاد جدی قرار میدهد و بیتوجهی به مدرنیسم به سنت را مورد نقادی جدی قرار میدهد.»
- مصاحبه[۱]
- «اگر عقلانیت وجود نداشته باشد شکلی افراطی از احساسات و هیجانات بر جوامع حاکم میشود که این برای هر جامعهای خطرناک است. عقلانیت نیز انواع و اقسامی دارد که هر کدام تعریف خاص خود را دارند. گاهی عقلانیت به معنای محاسبه سود و زیان است که این رایجترین نوع عقلانیت به شمار میرود. در این نوع از عقلانیت فرد با محاسبه هزینهها و سودها دست به انتخاب میزند و در واقع این نوع عقلانیت نوعی محاسبه گری مطلق است. نوعی دیگری از عقلانیت وجود دارد که در آن فرد مبنای محاسبات خود را سود و زیان مطلق قرار نمیدهد. در این نوع از عقلانیت فرد ارزشهای فردی و جمعی را مورد ملاحظه قرار میدهد. واضح و روشن است که در این نوع از عقلانیت ممکن است یک عمل با محاسبه سود و زیان صرف عملی عقلانی باشد یا نباشد؛ ولی در این نوع از عقلانیت آنچه مهم و اساسی است سود و زیان نیست بلکه توجه و اهتمام به اصول و ارزشها است.»
- مصاحبه[۲]
- «هدف علوم انسانی خدمت به بازار نیست. علوم انسانی دارای اهداف تعریف شده خود است. علوم انسانی انسانها را قادر میسازد که دارای انعطاف بیشتر باشند. این علوم باعث میشوند تا افراد جامعه قدرت خلاقه داشته باشند و زمینه خلاق بودن افراد را فراهم میآورد. علوم انسانی باعث میشود تا افراد جامعه نسبت به نقطه نظرات دیگران و افراد دیگر جامعه نیز توجه داشته باشند و نقطه نظرات گوناگون و متفاوت را درک کنند.»
- مصاحبه[۳]
- «یکی از آثار علوم انسانی نهادینه شدن تفکر انتقادی در یک جامعه است. علوم انسانی باعث میشود تا افراد جامعه بیشتر دارای تفکر انتقادی باشند و این تفکر را نهادینه و تقویت میکند. وقتی افراد جامعه دارای تفکر انتقادی باشند در این صورت فرضها و پیش فرضهای تثبیت شده را مورد پرسش قرار میدهند… تفکر انتقادی از رهگذر تجاری سازی علوم انسانی صدمه میبیند. اگر اهداف علوم انسانی متوجه بازار و در راستای تأمین نیاز آن باشد تفکر انتقادی ناشی از نهادینه شدن علوم انسانی در جامعه رواج نخواهد یافت و انسانهای آن جامعه دارای چنین تفکری نخواهند شد.»
- مصاحبه[۳]
- «سکولاریسم به صراحت نتیجه اجتناب ناپذیر مدرنیته نیست. در این خصوص میتوان به جامعه ایالات متحده آمریکا نگریست. ایالات متحده آمریکا از یک سو کشوری بسیار مذهبی است و از سوی دیگر خیلی مدرن است. از هر جهت و بعدی که بخواهیم مدرنیته را تعریف کنیم این کشور، کشوری مدرن به شمار میرود… البته ابتدا باید توجه داشت که تجربه آمریکا در خصوص دین این بود که از سیاسی کردن دین و نقش دین در حکومت و سیاست ممانعت به عمل آورد. در واقع وقتی از این کشور به عنوان یک جامعه دینی یاد میشود باید توجه داشت که منظور دینی بودن حکومت این کشور نیست. حکومت این کشور دینی نیست و حکومت بر اساس آموزههای دینی نیز نیست. اما باورهای دینی در میان مردم وجود دارد و نوعی کثرتگرایی دینی در سطح جامعه وجود دارد.»
- مصاحبه[۴]
- «مدرنیته به علم و دستاوردهای علمی ارزش قایل میشود. در واقع علم به عنوان مبنایی برای سیاست عمومی مطرح است. این به این معناست که دیدگاههای دینی (مانند کاتولیکها) باید راهی را بجویند تا بتوانند خود را با علم و دستاوردهای علمی تطبیق دهند؛ لذا سکولاریسم نتیجه اجتناب ناپذیر مدرنیته نیست. اما اگر دین و آموزههای دینی بخواهد با علم تطابق داشته باشد باید خود را با این دستاوردها مطابقت دهد.»
- مصاحبه[۴]
- «دینی که داعیه حکومت ندارد میتواند با مدرنیته تطابق پیدا کند. یعنی دین اگر نخواهد نقش حداکثری داشته باشد و وارد حوزههای سیاسی و اجتماعی شود با مدرنیته مشکلی نخواهد داشت. اما اگر دین داعیه ورود به ساحتهای سیاسی و اجتماعی را داشته باشد در این صورت با مدرنیته مسئله خواهد داشت.»
- مصاحبه[۴]
منابع
ویرایش- ↑ «عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا: آثار یونان باستان با ترجمه مسلمانان دوباره به غرب رسید»، خبرآنلاین، ۱۳ بهمن ۱۳۹۱، کد مطلب: ۶۲۳۰۳.
- ↑ «کوهن در گفتگو با مهر: نهادینهشدن عقلانیت در جامعه لازمه رشد و توسعه است»، خبرگزاری مهر، ۵ شهریور ۱۳۹۱، شناسهٔ خبر: ۱۶۸۰۵۳۶.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ «گفتگو با رئیس مرکز عدالت جهانی دانشگاه استنفورد آمریکا:تجاری سازی علوم انسانی خطرناک است»، خبرگزاری مهر، ۱۹ دی ۱۳۹۴، شناسهٔ خبر: ۳۰۰۷۱۱۲.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «مدرنیته با دینی که داعیه حکومت ندارد مشکلی ندارد»، خبرگزاری مهر، ۱۲ آبان ۱۳۹۲، شناسهٔ خبر: ۲۱۶۷۶۰۶.