جنگ ستارگان: قسمت سوم انتقام سیت
سومین فیلم از مجموعه فیلمهای سینمایی جنگ ستارگان ساختهٔ جرج لوکاس
(تغییرمسیر از جنگ ستارگان قسمت سوم: انتقام سیت)
جنگ ستارگان قسمت سوم: انتقام سیت یک فیلم به سبک اپرای فضایی محصول سال ۲۰۰۵ است. این فیلم آخرین فیلم از سهگانه پیشدرآمد جنگ ستارگان است. شوالیههای نجیب جدای یک ارتش کلون عظیم در برابر جدای طلبان ساختهاند. صدراعظم پالپاتین توسط ژنرال گریووس ربوده شده، استاد جدای اوبی وان و پادوان سابق آناکین اسکای واکر برای نجات میروند. در عین حال دوستی آناکین با صدراعظم موجب سوء ظن او نسبت به محفل جدای میشود و تبدیل به یک شوالیه خطرناک میشود. این فیلم در سینماهای ایالات متحده در تاریخ ۱۹ مه ۲۰۰۵ منتشر شد.
گفتگوها
ویرایش- [آناکین دست میس ویندو را قطع میکند و جلوی آسیب دیدن صدر اعظم را میگیرد و پالپاتین با قدرت رعد و برق ویندو را بلند میکند]
- صدر اعظم پالپاتین/دارت سیدیوس: [پیروزمندانه] قدرت! قدرت نامحدود! [ویندو را از پنجره به بیرون میاندازد]
- آناکین: [وحشت زده] من چیکار کردم… ؟!
- سیدیوس: سرنوشت خودت رو تحقق بده، آناکین. شاگرد من نحوه استفاده از نیروی سمت تاریک رو یاد بگیر.
- آناکین: [خسته] … هرچه شما بخواهید من انجام میدم.
- سیدیوس: خوبه!
- آناکین: فقط به من کمک کن زندگی پدمه را نجات دهم. بدون اون نمیتونم زندگی کنم.
- سیدیوس: بخاطر اینکه جون من رو نجات دادی، دو تا لطف در حقت میکنم، یکی اینکه اون فن رو بهت یاد میدم و یکی دیگه اینکه جون همسرت رو در خطر نمیندازم.
- آناکین: من درمورد آموزش هام… متعهد میشم.
- سیدیوس: خوبه. خوبه... نیروی قوی با تویه. یک سیت قدرتمند، تو از این به بعد باید شناخته بشی با نام دارت … ویدر.
- [پس از قتلعام در محفل جدای]
- اوبی وان: صبر کنید، استاد. چیزی هست که باید بدونم. [هولوگرام امنیتی را برسی میکند]
- یودا: اگر به ضبطهای امنیتی، تو بری، فقط درد، خواهی یافت.
- اوبی وان: استاد، باید حقیقت رو بدونم. [در هولوگرام آناکین/ویدر را میبیند که جدایهای تازهکار را میکشد و وفاداری خود را به پالپاتین اعلام میکند] امکان نداره. امکان نداره!
- پالپاتین: [در هولگرام] تو خوب کار کردی، شاگرد جدید من. حالا، لرد ویدر، برو و صلح را به امپراتوری برسان.
- اوبی وان: دیگه نمیتونم ببینم. [هولوگرام را غیرفعال میکند]
- یودا: ما باید، از بین ببریم سیت رو.
- اوبی وان: من رو برای قتل امپراتور بفرستید، من آناکین را نخواهم کشت.
- یودا: برای قتل امپراتور، تو به اندازه کافی قوی نیستی.
- اوبی وان: اون مثل برادرم هست، نمیتونم انجامش بدم.
- یودا: در سمت تاریک پیچ خورده، اسکای واکر جوان تبدیل شدهاست. پسر آموزش دیده شما رفته. او تبدیل شده به دارت ویدر.
- اوبی وان: من نمیدونم امپراتور اون رو کجا فرستاده. من نمیدونم کجا رو بگردم.
- یودا: از احساساتت استفاده کن، اوبی وان، و اون رو خواهی یافت.
- [اوبی وان کنوبی و ویدر در سیاره موستافار در حال جنگ هستند و بدن ویدر نیمه سوخته در کنار رودخانه گدازه است]
- اوبی وان: [مضطرب] تو منتخب بودی! میخواستم به کمک تو سیت هارو نابود کنم، تو به اونها پیوستی! قرار بود کمک حال جدای باشی نه علیه ش بشی! [شمشیر نوری آناکین را برمیدارد]
- ویدر: ازت متنفرم!
- اوبی وان: آناکین، تو جای برادر من بودی. من دوسِت داشتم. [ویدر نزدیک به رودخانه گدازه آتش میگیرد]