جمال عبدالناصر
دومین رئیسجمهور مصر (۱۹۵۶–۱۹۷۰)
(تغییرمسیر از جمال عبد الناصر)
جمال عبد الناصر (۱۹۱۸–۱۹۷۰) سیاستمدار و نظامی مصری، دومین رئیس جمهور مصر (۱۹۵۴ – ۱۹۷۰)، نخستوزیر مصر (۱۹۵۴ – ۱۹۵۸)، نخستوزیر جمهوری متحده عربی (۱۹۵۸ – ۱۹۶۲)، دبیرکل جنبش عدم تعهد (۱۹۶۴ – ۱۹۷۰)، رئیس اتحادیه آفریقا (۱۹۶۴ – ۱۹۶۵).
گفتاوردها
ویرایش- «اگر اسرائیل ما را به جنگ تهدید کند، ما این طور جواب میدهیم: منتظریم، پس شروع کنید.»
- ۲۴ مه ۱۹۶۷
- «آنچه که با زور گرفته شد جز به زور باز پس گرفته نخواهد شد.»
- Copeland, Miles (1970). The Game of Nations
- «آری ... باید با یکدیگر مهربان باشیم ... از حسد، کینه و نفرت رهایی یابیم و نمیتوانیم جامعهای نیرومند و استوار بنا کنیم اگر در آن این ویژگیها باشد.»
- ۶/۵/۱۹۵۴. سخنرانی در میدان مرکزی ریاست جمهوری به مناسب جشن ماه رمضان
- «به آنان اجازه دهید ناصر را ترور کنند. من زندهام و اما اگر بمیرم همه شما مصریها جمال عبدالناصر خواهد شد.»
- Copeland, Miles (1970). The Game of Nations
- «چریکهای عرب که گاهی اوقات به خاک اسرائیل تجاوز میکنند نام این عمل را نباید تجاوز گذاشت زیرا این کشور متعلق به آنهاست و هر وجب از خاک اسرائیل ملک شخصی آنان به حساب میآید و صهیونیستها که بدون حق در فلسطین راه پیدا کردهاند غاصب به شمار میآیند.»
- ۲۴ مه ۱۹۶۷
- «خیلی واضح بود که شاه گرفتار مصدق شده بود. مصدق کسی بود که قیام کرد تا کشورش را آزاد کند و انحصارهای که در آنجا بود حذف کند. مصدق کسی بود که قیام کرد که نفوذِ بیگانگان را حذف کند. مصدق کسی که یک انقلاب را در ایران برای ملّت ایران رهبری کرد، مصدق کسی که شاه توانست با همکاری استعمار، بر او و بر قیامش چیره شود. شبحِ او همواره در برابرِ شاه در هر زمان میایستاد ... گرفتاری مصدّق این بود که شاهِ ایران را از اینکه همواره خود را درونِ نفوذِ بیگانه قرار دهد، دور کند؛ و اگر شاهِ ایران خود را به ثمنِ بخس فروخت، امّا ممکن نیست ملّتِ ایران خود را به طلا و یا به همهٔ گنجهای دنیا بفروشد.»
- ۲۶/۰۷/۱۹۶۰[۱]
- «فلسطینیها حق دارند به اسرائیل حمله کنند زیرا میخواهند حقوقی را که از آنها غصب شده، پس بگیرند، اگر جنگ آزادی فلسطین تبدیل به جنگی همگانی در خاور میانه بشود ما برای مبارزه حاضر هستیم.»
- ۲۴ مه ۱۹۶۷
- «قطعاً کارهای سیاسی به دست فرشتگان انجام نمیپذیرد، به دست بشر انجام میگیرد. رهبری سیاسی فقط با شمشیرهای قاطع پیروز نمیشود.»
- ۳۰/۰۳/۱۹۶۸
- «مامی خواهیم قدرت عربی را از جبل الطارق تا خلیج فارس گسترش دهیم.»
- در مورد متحد ساختن کشورهای عربی در یکی از سخنرانیهای خویش در دهه ۶۰ میلادی
- «مهربانی اولین چیزی است که باید همگی به آن متوجه شویم. اگر محبت فراوان شود همکاری فراوان میشود و اگر مهربانی و همکاری فراوان شد، اعتماد فراوان میشود. اعتماد هر هممیهن به یکدیگر و همچنین اعتماد به خود.»
- ۶/۵/۱۹۵۴. سخنرانی در میدان مرکزی ریاست جمهوری به مناسب جشن ماه رمضان
- «معنای کلی روزه گرفتن این است که سعی کنیم بر نفس خود پیروز شویم.»
- ۶/۵/۱۹۵۴. سخنرانی در میدان مرکزی ریاست جمهوری به مناسب جشن ماه رمضان
- «ما میدانیم که ملّت ایران به هر حال این [ اختلافاتِ شاه و مصر] را نمیپذیرد، چرا که ملّتِ ایران همواره دستِ دوستی و برادری سوی ما داشته است... آنگاه که روابط را قطع کردیم، مطمئن بودیم که ملّتِ ایران ممکن نیست که این شاه یا آن حکّامی که این راه را میروند، بپذیرد؛ چرا که ملّتِ ایران آگاه شده و ملّتِ ایران نمیپذیرد که سواریِ استعمار یا سواریِ صهیونیسم باشد.»
- جمال عبدالناصر، در سخنرانی در دانشکدهٔ هندسه، دانشگاهِ اسکندریه، ۲۸/۰۷/۱۹۶۰،[۲]
- «وحدت بین کشورهای عربی تنها راهی است که میتوانیم به واسطهٔ آن، اهداف ملتهای عربی را تحقق بخشیم؛ و در گذشته، بسیار به ما، نیرنگها و فریبها تحمیل شد که کسانی هم بودند که این را پخش می کردندو بیشتر فریبکاری میکردند. نتیجهٔ آن فقط ضعف اعتماد ما به یکدیگر نبود بلکه تضعیف اعتماد به نفس هم بود.»
- ۴/۸/۱۹۵۳روزنامه البلاغ چاپ عراق
درباره
ویرایشدربارهٔ او
ویرایش- «جمال عبدالناصر سه روز پیش از مرگش در سوئیت شخصی خود در هتل نیل هیلتون قاهره در حال گفتگو با یاسر عرفات برای پایان دادن به درگیری فدائیان فلسطینی با ارتش اردن بود که بحث بالا گرفت و حال عبدالناصر منقلب شد تا آنجا که برخاست و به یاسر عرفات گفت یا پا میشوی میرویم پایین در تالار اجتماعات و پایان بینتیجهٔ مذاکرات را اعلام میکنیم یا اینکه مینشینیم حرف جدی میزنیم و به توافق میرسیم، سادات که حال عبدالناصر را چنین دید گفت رئیس، تو به یک فنجان قهوه نیاز داری من خودم برایت درست میکنم بعد رفت توی آشپزخانه اما وقتی قهوه درست میکرد محمد داوود آشپز مخصوص عبدالناصر را که از سیاهپوستان نوبهای بود از آشپزخانه بیرون کرد، بعد قهوه را به دست خودش آورد و به عبدالناصر داد و او هم قهوه را نوشید.»
- محمد حسنین هیکل در سپتامبر ۲۰۱۰ در برنامه تجربه زندگی (تجربه حیاة) در تلویزیون الجزیره
- رئیس عبد الناصر اعتقاد داشت اگر اسرائیل وارد خاک لبنان شود بیرون نخواهد رفت، مگر با مقاومت و ایستادگی مردم. به اصرار مرا برای یک هفته اقامت در مصر دعوت کرده است. او از من خواست تا از خط مقدم جبهه جنگ در طول کانال سوئز دیدن کنم."
- موسی صدر
- «عبدالناصر در کنار من ایستاد و حصاری رسمی را که میکوشید مرا از مصر جدا سازد درهم شکست. این حصار ناشی از تحریک و الهام برخی از «دوستان» بود که از دامنه محبوبیت من در مصر خشنود نبودند و بهترین راه جلوگیری از نفوذ شعری من و شکستن پلهایم را به جانب مردم مصر، دشمن ساختن حکومت مصر با من میدیدند چندان که حتی یکی از آنان در مقاله یی در یکی از مجلات قاهره از وزارت اطلاعات مصر خواست کتابهای مرا بسوزانند و از پخش آواز اشعارم از ایستگاههای رادیو قاهره خودداری شود و نامم جزء کسانی که از ورود به مصر ممنوع اند قرار گیرد. وقتی احساس کردم حمله آنان از حدود انتقاد و گفت وگوی مردم متمدن خارج شده و به مرز سعایت رسیده، مصمم شدم که به طور مستقیم به رئیس جمهور عبدالناصر رو آورم از این رو نامهای به او نوشتم.»
- نزار قبانی در کتاب داستان من و شعر
- «لیبرالها مگر چه کردند؟ عبدالناصر چه کرد؟ ما اگر بخواهیم برای مثال انقلاب عبدالناصر را با حرکت مائو در چین مقایسه کنیم، چه باید بگوییم. هر دو در یک زمان است؛ ۱۹۵۸. بیایید دستاوردهای مائو را نگاه کنیم و آنها را با ناصر مقایسه کنیم. چرا عبدالناصر نتوانست یک ملت واحد بهوجود آورد. برای همین است که میگویم بدون تبدیل قرائتها به یک قرائت جدید به نحوی که هیچکس با دیگری نجنگد بدون اینها هیچ دستاوردی نمیتوانیم داشته باشیم.»