بچهمحل
گفتگو
ویرایشپورنگ: درعوض میخوام برات یه شوت زیدانی بزنم!
ایاز:چی دانی؟
پورنگ: زیدانی!!!
ایاز:هان! بزن ببینم!!! میخوای اینجا دروازه باشه تو بری بالا بزنی؟
پورنگ:آره آره
ایاز:برو، برو ببینم
پورنگ: عمرا بتونی بگیری، صبر کن
ایاز:به من میگه! من یاشینگم!!!، بزن!!
پورنگ: دقت کن بابا
ایاز: زیدانی بزن ببینم
پورنگ: جوری برات میزنم که کیف کنی، صبرکن. یک، دو، آماده ای؟! بگیر که اومد.....اوخ اوخ اوخ، فکر کنم خورد تو سر بابا گیل خان
ایاز:این زیدانی بود!؟ این میدانی بود میدانی!!!؟؟؟
پورنگ: نمیدانم
ایاز: همینه دیگه نادانی!!!
نون خالی خور : چند تا ؟ ( چند تا نون می خوای ؟ )
داداش جان : نون ، من نون نمیخوام !
تکه کلام های شخصیت ها
ویرایشبابا ایاز : تموم شد و اومد !
پوپک : یه چیزی بگم ؟
دایی منوچهر : حقیقت ؟
ساناز خانم : باشه ؟
استاد خان جان : شاد بمونی ، همیشه در یاد بمونی !
آقای خوشحال : من روم نمیشه بگم !
نون خالی خور : چندتا ؟! ( چند تا نون میخوای ؟ )
سر پاییین ( بالا بالا ) : شما تو صمیم قلب من جا داری !
سربالا : چرا اینجو اونجو میکنی ! اصلا خوشم نمیاد !
داداش جان : شادتم ، از صبح تا شب یادتم !
راحت باش چوبسرایی : من این حجم از ... رو نمیتونم تحمل کنم !
آقا نگهدار : بگو چرا ؟ ... چرا ؟ ... حالا که ... ( انجام دادن کاری ) ، من به شما میگم .
ببر و بیار : بگو خب !
گیل خان ( خطاب به ببر و بیار ) : ببر و بیار ، این جنس ها رو ببر و بیار !