الیزبت استرات

نویسنده آمریکایی

الیزبت استرات (به انگلیسی: Elizabeth Strout) (زاده ۶ ژانویه ۱۹۵۶) نویسنده آمریکایی است.

گفتاوردها

ویرایش

من لوسی بارتون هستم

ویرایش
  • «ساختمان مدرسهٔ ابتدایی ما زیاد بزرگ نبود و جایی برای راه انداختن کتابخانه نداشت. اما در کلاس درس‌مان تعدادی کتاب بود که اجازه داشتیم به خانه ببریم و مطالعه کنیم. کلاس سوم که بودم با خواندن کتابی تصمیم گرفتم یک روزی خودم هم کتاب بنویسم…»[۱]
  • «ساده‌لوحانه است که فکر کنیم وقتی از کسی جدا می‌شویم دیگر از یاد و خاطره‌های او هم خلاص می‌شویم. این طور نیست. هرگز نمی‌شود کاملاً جدا شد.»
  • «واقعیت زندگی ما با برداشتی که دیگران از آن دارند زمین تا آسمان متفاوت است.»
  • «به جز جرمی، تنها دوست دیگری که در مدت زندگی در آن منطقه داشتم یک زن سوئدی قدبلند بود به نام مولا؛ ده سالی از من بزرگ‌تر بود، اما مثل من بچه کوچک داشت. یک روز که می‌خواست بچه‌هایش را به پارک ببرد، جلو در خانه ما ایستاد به صحبت کردن از زندگی شخصی‌اش؛ در مورد اینکه مادرش با او رفتار خوبی نداشته است، حرف زد و تعریف کرد. وقتی بچه اولش را به دنیا آورده بوده، دچار افسردگی شده و متخصص روان‌پزشک گفته است که ریشه غم و اندوهش در کمبود محبتی است که در کودکی از جانب مادرش حس می‌کرده و…»
  • «هیچ‌وقت نباید پیش خودمان خیال کنیم مردم را به‌طور کامل می‌شناسیم. این یک مسئله ساده به‌نظر می‌رسد؛ ولی هر چه می‌گذرد من بیشتر به عمق آن پی می‌برم.»
  • «واقعیت این است که پول خیلی مهم است، پول به انسان قدرت می‌دهد. چه در زندگی زناشویی و چه در تمام مراحل زندگی. نظر شخصی من یا دیگران در مورد پول هر چه باشد ولی حقیقت این است که پول در زندگی خیلی تأثیر دارد.»
  • «مامان وقتی تو یه رمان می‌نویسی می تونی اون روبازنویسی کنی، اماوقتی با یکی بیست سال زندگی کردی مثل یه رمانه که دیگه نمی شه بازنویسیش کرد!»
  • «مادرم باز با همان لحنی که در کودکی با ما صحبت می‌کرد گفت: «ببین لوسی بارتون، سگ لعتی! من از او ن سر مملکت نکوبیدم بیام اینجا که تو بهم بگی ما آشغالیم. اجداد من و اجداد پدرت جزو اولین کسانی بودن که به این کشور اومدن. آهای لوسی بارتون! من ننشستم توی هواپیما، بیام اینجا که تو بهم بگی آشغال! اجداد ما آدم‌های خوب و شایسته‌ای بودن. اون‌ها توی سواجل ماساچوسات از کشتی پیاده شدن. اون‌ها مردم ماهی گیری بودن که این سرزمین رو آباد کردن. این ما بودیم که این کشور رو ساختیم، و اون‌هایی که بهتر و شجاع تر بودن بعداً اومدن ب میدوست؛ یعنی ماها، یعنی تو، این رو هیچ وقت فراموش نکن» چند دقیقه ساکت ماندم و بعد گفتم: «باشه؛ فراموش نمی‌کنم» و در ادامه گفتم: «من شرمنده‌ام، مامان، من متاسفم»
  • به نظرم خیلی عجیب است که انسان‌ها مدام به دنبال روش‌هایی برای خوار و خفیف کردن یکدیگر می‌گردند. این رویه هرکجا و هر زمان در جریان است و فکر می‌کنم نیاز به تحقیر هم‌نوع را بشود جز پست‌ترین بخش امیال بشر دسته‌بندی کرد.

منابع

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. الیزابت استروت، من لوسی بارتون هستم، ترجمهٔ مریم سرلک، انتشارات کوله پشتی، ۱۳۹۵.