احمد نادعلیان (۱۳۴۲ ) هنرمند ایرانی.

گفتاوردها

ویرایش
  • «کسی که در قلمروی هنری کار می‌کند، همیشه کهن‌الگو یا ذهنیت اولیه‌ای دارد که در زمان کار، در عمل این الگوها کمی متفاوت به‌نظر می‌رسد.»[۱]
  • «اصولاً کار هنر این است که خیلی از موضوعات را بدون آنکه هنرمند اشراف عقلانی به آن داشته باشد، پیش‌بینی کند.
  • «ما دو الگو در دنیا داریم؛ اول، کشورهایی هستند که شهروندانی را از نقاط مختلف جذب کرده‌اند. در این الگو، فرهنگ‌های مختلفی کنار هم جمع می‌شوند و از بین آنها فرهنگ جدید به وجود می‌آید که قدرتمند است و می‌تواند به کشورهای دیگر صادر شود مثل آمریکا یا حتی قشم و کیش که بومی‌ها حاشیه‌نشین شده‌اند.» [۲]
  • «در ایران هم آیین‌ها و عناصر طبیعت همواره موردتوجه قرار می‌گیرد حتی بدون اینکه جوان‌ها متوجه شده باشند. خیلی از الگوهایی که الان در کشور ما در مورد برخی از کالاها وجود دارد، من ۲۰ سال قبل در کشورهای دیگری دیده‌ام، در نتیجه اگر بخواهیم در مورد آینده بدانیم باید برویم و دنیا را ببینیم.»[۳]
  • «قبلاً سفرهایم یک نوع کشورگشایی فرهنگی بود. دوست داشتم به‌عنوان یک ایرانی ردپایی در نقاط دیگر دنیا داشته باشم و ماهی‌هایم را در رودخانه‌های دیگر بیندازم اما الان می‌گویم رفتن، دیدن، تجربه‌کردن، شناخت و معرفت مهم‌تر است.»[۴]
  • «اولین‌بار هم که به آمریکا رفتم، بعد از ۱۱ سپتامبر بود. در فرودگاه، بلیتم را با رنگ شبرنگ مشخص کردند. به‌عنوان یک ایرانی برای گشتن وسایلم بیشتر دقت کردند. وقتی پلیس به کاتالوگ‌ها رسید، سؤال‌هایی پرسید که برایش توضیح دادم. او در ادامه پرسید چگونه این کارها را انجام می‌دهی و آدم‌های اطراف هم کنجکاو شده بودند و داخل کاتالوگ سرک می‌کشیدند. آن‌وقت بود که آن پلیس یادش رفت من یک مظنونم و فهمید یک ایرانی می‌تواند اندیشه داشته باشد.»[۵]
  • «الان جذاب‌ترین موضوع برایم این دیدگاه است که با نگاهی از بیرون، کشورم را ببینم و مؤلفه‌هایی را که فقط خاص ایران است، درک کنم. این دستاوردی بزرگ است و راه را به شما نشان می‌دهد.»[۶]
  • «یکی از پروژه‌های جدی‌ای که با تمرکز در مقیاس کوچک به آن می‌پردازم، هرمز است. دغدغه من این است که بگویم نقاشی و هنر فقط به بالاتر از خیابان میرداماد تعلق ندارد، نقاشی می‌تواند در جزیره‌ای دوردست، مخروب و منزوی مثل هرمز و در محله‌ای که کسی آنجا را به‌رسمیت نمی‌شناسد، عملکرد مؤثری داشته باشد.»[۷]
  • «وقتی شما وارد جامعه‌ای شوید که مقیاستان و رفتارتان متفاوت است، با شما مقابله می‌شود. معمولاً جوامع سنتی نسبت به خیلی از مسائل مقاومت نشان می‌دهند اما وقتی آن مسئله جزء بدیهیات می‌شود حتی می‌خواهند موضوع را تصاحب کنند و مثلاً بگویند ما از اول این‌گونه بودیم.»[۸]
  • «متأسفانه برای اینکه انسان موجودی است که بدون پول نمی‌تواند زندگی کند، با ورود کسی که پول خرج می‌کند به‌خصوص در جوامع محتاط‌تری مثل ما که مدخل واسط ما عرب‌ها هستند، سلایق آنها تحمیل می‌شود و می‌بینیم امروزه در هنر ما خط- نقاشی بیشتر فروخته می‌شود.»[۹]
  • «من به‌عنوان یک هنرمند، صادقانه می‌گویم در کارهایم تعارض یا پیام‌هایی اجتماعی که بتوان از آنها استنباط‌های سیاسی کرد، زیاد است؛ بااین‌حال، تابه‌حال در بیرون از ایران سعی نکرده‌ام نان چنین چیزی را بخورم. همیشه با خودم گفته‌ام با ماهی‌هایم تا کجا می‌توانم در رسانه‌ها یا کتاب‌ها پیش بروم؛ اگر تا انتها بتوانم بدون این وجه جلو بروم، یک امتیاز است.»[۱۰]
  • «گاهی در مورد کودکان فلسطین آثاری داشته‌ام اما در ایران انتشار نداده‌ام چون دوست ندارم برخی از رسانه‌ها به‌زعم خودشان از آن استفاده کنند چون اینجا از کاری که برای سقوط هواپیمای IR ۶۵۵ انجام دادم، بهره‌برداری‌هایی شد که جز بیانیه هنری statement من نیست. من معتقدم هنر باید از منظر انسانی کار شود و متأسفانه چون این هنر از هر دو سو مورداستفاده قرار می‌گیرد، سعی می‌کنم کارم را در خارج از ایران تعدیل کنم یا کاری نکنم که در تریبون کسی قرار بگیرد.»[۱۱]
  • «ما معمولاً فرمت‌کننده رفتارهای قبلی سیاست‌مدارهای قبلی یا فعلی هستیم. خیلی از آنها تصویری ارائه می‌دهند و ما آن را اصلاح می‌کنیم.»[۱۲]

منابع

ویرایش