آژانس شیشهای
فیلمی از ابراهیم حاتمیکیا محصول سال ۱۳۷۶
آژانس شیشهای فیلمی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و محصول سال ۱۳۷۶ است.
گفتاوردها
ویرایش- «به نظرم «آژانس شیشهای» یکی از تأثیر گذارترین فیلمهای سینمای جنگ است و نه تنها برشی از زمانه خود، که همچنان تازه است این فیلم هم یکی از بهترین و محبوبترین تجربیات کاری من است.»[۱]
گفتگوها
ویرایش- یکی بود یکی نبود. یه شهری بود خوش قد و بالا. آدمهایی داشت محکم و قرص. ایام ایام جشن بود. جشن غیرت. همه تو اوج شادی بودن که یه هو یه غول حمله کرد به این جشن ...
- حاج کاظم به گروگانها «من واسه صبرتون یه یا علی میخوام. همین!»
- سلحشور به حاج کاظم: «دورَت گذشته مربی!»
- دود این موتوریها امثال من و عباس خفه میکنه.
- حاج کاظم: من خیبریام. اهل نی، هور، آب.
عباس: خیبری ساکته، دود نداره. سوز داره.
- این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم!
- کمپوت اگر بینم تو را فوراَ شکارت میکنم / هر جای دنج گیر آورم فوراَ خوراکت میکنم
- گیلاساتو من میخورم هستههاشو چال میکنم / گیلاساتو من میخورم هستههاشو چال میکنم
- این وسط گوشت قربونی عباسه.
- عباس: (با لهجه مشهدی) مو سر زِمین بودُم با تراکتور. بعد جنگم رفتُم سر همو زمین، بی تراکتور. خانم جان مو حتی دفترچه بیمه هم نگرفتم! والا خیلی زور داره این حرفا بره مو.
- میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی؟ میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
- جگرم سوخت، شیشه شکست. مأمور آوردن، اسلحهاش چسبید به دستم.
- به روح امام میچکونم!
- شهادت میدهم به ولایت شیعه هرکس در این نظام تکلیفی به گردن داره و من هم من هیچ شکایتی از کسانی که ممکنه منو تا چند لحظه دیگه مورد هدف قرار بدن ندارم اونا به وظیفهشون عمل کردن و من هم - اگر عباس از آرمانی فرمان میگیره که فراتر از ... چرا من تو چنین شرایطی اونو تنها بذارم - امیدوارم نیت حقیر رو درک کرده باشین من قصد آزار کسی رو ندارم ...
- فاطمه فاطمه خوبم تا جنگ بود من نبودم جنگ تموم شد فشار زندگی چنان فشارم داد که باز تو و بچهها رو درک نکردم میمونه دو یادگار مشترک ابوذر و سلمان پسرانم باید رنگ و بوی تو رو داشته باشن
- معرفت اون اجنبی که ویزا داد از توی هم وطن بیشتره.
- سلحشور خطاب به حاج کاظم: «دهه دههٔ ثباته، اون پسر تو کی باید بتونه برا آیندش برنامهریزی کنه؟»
- فرمانده به حاج کاظم: «مربی، اصل، حاشیه؟ نوچ»
- خدا ببین! به نام قرآن عزیزت چی کردن!
- یا صدام! پیت حلبی کلینتون!